روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

خواستگاری و عقد کنان و نامزدی در قدیم

خواستگاری و عقد کنان و نامزدی در قدیم
 چند روز قبل از عقد کنان، خانواده ی عروس و داماد شروع به دعوت دوستان و آشنایان و قوم و خویش ها می کردند. آن وقت ها، کارت دعوت رسم نبود. دعوت های زنانه این طور صورت می گرفت که خانواده ی عروس و داماد چند دانه نقل و هل توی نعلبکی بلور می گذاشتند و نعلبکی را در دستمال کوچک ابریشمی می پیچیدند و توسط یک زن گیس سفید یا دده سیاه، برای دوستان و آشناهای زنانه می فرستادند و دعوت های مردانه هم این طور بود که یک مرد خوش خط، به قول معروف چندین«رقعه ی فدایت شوم» برای دوست و آشناها می نوشت و«غلام بچه ها» این دعوتنامه ها را می رسانیدند.
روز پیش از عقدکنان در خانه ی داماد رخت های نبریده و چادر و چاقچور و روبنده و قلابه و کفش زر دوزی عروس را توی«خونچه» می گذاشتند. این خونچه ی اول بود. اما در خونچه ی دوم کیسه های حنا و رنگ سدر قرار می دادند. در خونچه ی سوم ده بیست جفت کفش زنانه بود که باید میان کارکنان حمام زنانه ی خانواده ی عروس-زن اوستا، جامه دار، آبگیر، دلاک، حجامتچی، بند انداز، و امثال آن- تقسیم شود. خونچه ی چهارم، خونچه ی اسفندِ پای عقد بود که هنوز هم معمول است. بعد از آن، خونچه های شیرینی و میوه و طبق های آجیل و کاسه نبات بود. در یک خونچه هم چندین کله قند، چند بسته چایی، چند شیشه شربت های جور به جور می گذاردند.
بعضی خانواده ها یک دسته مطرب مردانه همپای این خونچه ها راه می انداختند. اما بیشتر خانواده ها به جای مطرب، یک مداح خوش صدا حرکت می دادند که با صدای بلند شرح عروسی حضرت فاطمه سلام علیها، را می خواند و زن و مرد تماشاچی از بالای پشت بام و توی کوچه دست می زدند و هلهله می کردند.
در خانه ی عروس، یک گوسفند حاضر کرده بودند که تا خونچه ها می رسیدند، سر گوسفند را می بریدند، اسفند دود می کردند و خونچه ها را تحویل می گرفتند. صبح آن روز، عروس را حمام می بردند؛ سرش را حنا می بستند، صورتش را بند می انداختند، سفیداب و سرخاب می مالیدند، ابروانش را وسمه می کشیدند و لباس هایی را که داماد فرستاده بود، به او می پوشاندند.
بعد از ظهر عروس را پای جا نماز می نشاندند تا خطبه ی عقد جاری شود. اتاقی که در آن آداب عقد را به جا می آوردند، باید زیرش پر باشد و زن هایی که موقع عقد در آن اتاق بودند، باید همه«یک بخته» و«سفید بخت» باشند. رو به قبله، سفره ی سفیدی پهن می کردند؛ آینه ای را که داماد فرستاده،«آینه ی بخت» بالای سفره می گذاشتند. دو«جار» یا«لاله» در دو طرف آینه قرار می دادند که در آنها یک شمع به اسم عروس و یک شمع به اسم داماد روشن می کردند. جلوی آینه، مشتی گندم پاشیده، رویش«سوزنی ترمه» می انداختند. بعد، «پیه سوزی» از عسل و روغن روشن کرده، رویش یک تشت واژگون می نمودند. روی تشت، یک زین اسب قرار می دادند که عروس روی این زین می نشست. عروس موقع عقد توی آینه نگاه می کرد و رسم بود که در لباس های او نباید گره باشد. همچنین بندهای لباس او باید باز باشد تا گره در کارش نخورد.
سر سفره عقد، لازم بود حتماً این چند قلم حاضر باشد: قرآن، جا نماز، قدح شربت، خونچه ی اسفند، نان و پنیر و سبزی، گردو، جیوه، کاسه ی آب که روی برگ سبز باشد، دو کله قند که در موقع خواندن خطبه ی«آدم»، یک زن سفید بخت بالای سر عروس می سایید تا خرده های آن روی سر و صورت عروس بریزد- معنی این کار این بود که«زندگی ات پر از شیرینی باشد»-؛ علاوه بر اینها میوه و شیرینی،«هفت جواهر»، یعنی هفت ادویه ی گیاهی که در هاون می ساییدند و در یک قهوه جوش، قلیاب سرکه و فلفل سفید می جوشاندند و در قهوه جوش دیگر روی منقل دو تخم مرغ در هفت ادویه به نیت اولاد می جوشاندند که یکی از آنها را عروس می خورد و دیگری را داماد.
عقد که تمام می شد، مغز یک فندق را در آورده و در آن جیوه می ریختند و سوراخ آن را با موم می گرفتند و به عروس می دادند تا همان طور که جیوه در فندق می لغزد، دل داماد نیز برای عروس مدام بتپد و سر او هوو نیاورد!
پس از انجام مراسم عقد، کاسه آب را می ریختند به سر عروس و با کفش های او شمع ها را خاموش می کردند. هفت جواهر و جیوه که در عقد حاضر می کردند، به عقیده ی قدیمی ها برای سفید بختی بود. آب نشانه ی روشنایی و برگ نماد سبز، نماد خرمی بود. روی زین نشستن عروس نیز به این معنی بود که به سر شوهر مسلط باشد. عسل و روغن برای این بود که روزگارشان شیرین و خوشگوار باشد. اسفند برای شگون و نان و پنیر و سبزی هم زندگی عروس و داماد را پر برکت می کرد.
منبع: خاطرات مونس الدوله ندیمه حرمسرای ناصرالدین شاه
منبع:نشریه راه کمال- شماره 30



نتایج عکسبرداری از مغز عاشقان

نتایج عکسبرداری از مغز عاشقان
شور عشق یعنی همان احساساتی که اوایل آشنایی با یک نفر، ما را مشغول می کند و خواب و خوراک مان را می گیرد مبنای درستی برای زندگی مشترک نیست؛ یعنی این قبیل عواطف مثل استارت ماشین عمل می کنند. خداوند این عواطف را در وجود انسان قرار داده که آدم را به حرکت در آورد. ولی ما نمی توانیم فقط با استارت زدن و باک بدون بنزین حرکت کنیم. شواهد زیادی هم برای اثبات این نکته وجود دارد؛ مثلا پژوهشگری به نام «آرون»تعداد زیادی از افرادی را که دچار عشق حاد و آتشین بودند زیر دستگاه (F.MRI)که از کارکرد مغز عکس می گیرد گذاشت و از آنها خواست به معشوق خود فکر کنند. یا عکس آنها را نشان شان داد. کارکرد مغزی این افراد نشان داد که هنگام فکر کردن به معشوق، فقط آن قسمت هایی از مغز فعال می شود که مربوط به «پاداش فوری»است همان قسمت هایی که اگر گرسنه باشیم و غذا بخوریم فعال می شود یا در افراد معتاد به کوکایین، همان قسمتی که بعد از مصرف ماده ی مخدر به فعالیت می افتد. این قسمت های مغز، تشکر فوری را اعلام می کنند و یک چیز فوری قطعا دوام زیادی هم ندارد؛ در حالی که مغز قسمت های دیگری هم دارد که مربوط به پاداش های طولانی مدت است
 دو پژوهشگر دیگر به نام های «بارتل»و«زیکی» هم همین آزمایش را روی کسانی پیاده کردند که عشق شان تداوم پیدا کرده بود و به اصطلاح«عشق رفیقانه»داشتند؛ همان نوع عشقی که شور و هیجانش از بین رفته، اما صمیمیتش مانده و با مرور زمان بیشتر هم شده است. عکس کارکرد مغز این افراد نشان داد که فکر کردن به عشق شان قسمت هایی از مغز آنها را فعال می کند که مربوط به پاداش های بلند مدت است؛ همان قسمت هایی که وقتی شما به شغل مورد علاقه تان فکر می کنید یا موسیقی مورد علاقه تان را گوش می کنید یا در لحظات آرامش مذهبی، در ذهن تان فعال می شود
 نتیجه ی این پژوهش ها نشان می دهد چون پاداش فوری همیشه تأیید کننده ی چیزهایی است که غیر قابل اتکا هستند، عشق رمانتیک هم که گه گاه دستمایه ی شعر و غزل و رمان و فیلم ها می شود و چیز قشنگی هم هست. قابل اتکا نیست. در عوض، عشق رفیقانه، قابل اعتماد و ماندگار است
 
بعضی اقوام اصلاً نمی دانند عشق چیست
 
 عشق رمانتیک نه تنها کوتاه مدت و غیر قابل اتکاست. حتی اصیل هم نیست. یعنی این طور نیست که جزو سرشت و ذات انسان باشد و ابتلا به آن، از ضروریات زندگی محسوب شود. به نظر شما آیا در بین همه ی اقوام و ملت ها شور عشق وجود دارد؟یعنی مردم همه ی جوامع و فرهنگ ها عشق رمانتیک را به این مفهومی که ما می شناسیم. می شناسند؟
 دو پژوهشگر به نام های «یانکویچ» و «فیشر»166فرهنگ و قومیت مختلف را از نظر آداب و رسوم و شعر و ادبیات و هنرشان بررسی کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که در 147فرهنگ، عشق رمانتیک وجود دارد اما در نوزده قومیت، هیچ شواهدی از این عشق در میان نیست؛ یعنی در فرهنگ، ادبیات، شعر و هنرشان هیچ اشاره یی به این شور عاشقانه نشده است اما در آن اقوام هم مردم تشکیل خانواده می دهند. به خانواده شان علاقه دارند و برای آنها فداکاری هم می کنند. یعنی آن رمانتیسیسم که در ادبیات غربی و در ادبیات ایرانی خودمان هم می بینیم، در آن فرهنگ ها معنایی ندارد. پس عشق رمانتیک چیزی نیست که بگوییم لازمه ی هر زندگی است؛بلکه همان موتور محرک اولیه است، نوزده قومیت از این موتور استفاده نمی کنند و ماشین شان بدون این استارت هم روشن می شوند
 در پژوهشی دیگر، از حدود شش هزار دختر و پسر قبل از ازدواج پرسیده اند: «شما دوست دارید عشق رمانتیک مبنای ازدواج تان باشد یا نه؟» نود درصد آنها جواب مثبت داده اند. یعنی گفته اند: «دوست داریم این احساسات را تجربه کنیم.» اما بعد از چند سال از همین افراد، بعد از ازدواج شان پرسیده اند: «آیا آن رمانتیسیسم اولیه در ازدواج تان وجود داشته یا نه؟»23درصد مردان و75درصد زنان گفته اند در نهایت با فردی ازدواج کرده اند که عاشق شان نیستند و رابطه ی رمانتیکی هم با او ندارند؛ یعنی حتی خود افراد هم قبول دارند که «عشق» نه شرط کافی برای ازدواج است و نه حتی شرط لازم
 
هوش عاطفی ات را بالا ببر
 
 با تمام این حرف ها، امروز دانشمندان به این نقطه رسیده اند که «اگر عشق و احساسات قابل اتکا نیستند، پس چه چیز قابل اتکاست؟»یعنی چه چیزهایی باید وجود داشته باشد تا عشق افراد پایدار بماند. ابتدا نظریه یی شکل گرفت که اگر برخی شباهت های اولیه بین افراد وجود داشته باشد صمیمیت و رفاقت بیشتری بین آنان به وجود می آید و می تواند ازدواج موفق را تضمین کند. اما تجربه نشان داد که این اتفاق هم نمی افتد. «اشتنبرگ»که مثلث عشق را ارایه کرده بود به این نتیجه رسید که خیلی از طلاق ها، برخلاف انتظار در مواردی اتفاق می افتد که انتخاب اولیه اشتباه نبوده است، یعنی افراد در ابتدای ازدواج، شباهت هایی به هم داشته اند، اما پس از ازدواج تغییر کرده اند. پس خیلی وقت ها مشکل اینجاست که آدم ها تغییر می کنند؛ اما نه با هم، بلکه در دو مسیر یا با سرعت های متفاوت. پس حالا این سؤال به وجود می آید که «اگر شباهت اولیه هم ضامن صمیمیت نیست پس چه چیز می تواند صمیمیت و رفاقت دراز مدت بین زوج ها را تضمین کند؟»
 پژوهش ها ی زیادی نشان داده اند که «هوش عاطفی»یکی از مهم ترین عوامل موفقیت در ازدواج است. هوش عاطفی نوعی از هوش است که به ما کمک می کند به احساسات مان آگاه باشیم.، بتوانیم عواطف مان را خوب بیان کنیم، آنها را خوب کنترل و هدایت کنیم، ظرفیت های خودمان را بشناسیم و در مجموع یک حس مثبت کلی نسبت به خودمان داشته باشیم؛ از طرف دیگر بتوانیم عواطف فرد مقابل مان را درک کنیم و نسبت به آن واکنش اجتماعی یا بین فردی مناسب داشته باشیم
 هوش عاطفی به ما کمک می کند که وقتی در احساسات مان دچار تمارض می شویم فرو نریزیم و بتوانیم به عنوان مساله یی معمولی حلش کنیم. این نوع هوش، یک چیز ذاتی نیست و در شرایطی محیطی شکل می گیرد و در میان تمام عوامل مؤثر در موفقیت در ازدواج، کلیدی ترین نقش را دارد. اگر دو طرف دارای هوش عاطفی بالایی باشند می توانند بفهمند که چطور همراه و همگام با تغییر احساسات و عواطف یکدیگر تغییر کنند تا زندگی شان به رشد و صمیمیت بیشتری منجر شود
 منبع: مجله 7روز زندگی (ش 99)

باورهای غیر منطقی در مورد انتخاب همسر

باورهای غیر منطقی در مورد انتخاب همسر
 فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب می شود. شاید کمتر انتخابی تا این اندازه در طول زندگی زوجها مرکز توجه بوده و بسیار با اهمیت تلقی شده است. اما متأسفانه، در بحبوحه ی دوران نامزدی، افراد جوان اغلب بی ملاحظه می شوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده می گیرند و یا اینکه آنها را بررسی نمی کنند. علاوه بر این، نگرش ها و عقاید خاصی در جامعه ی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر می شود. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر، غیر منطقی و محدود کننده به نظر می رسد.

‌ نه باورهای غیر منطقی(محدود کننده) درباره ی انتخاب همسر:
 
 موضوعی که بطور وسیع در پیشینه ی تجربی که در زمینه ی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است، مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرآیند انتخاب همسر است. لارسن نه باور غیر منطقی که اغلب افراد درباره ی انتخاب همسر دارند را بیان کرده است:

1- اعتقاد به اینکه من فقط می توانم عاشق یک نفر باشم.
 
 شخصی که دارای این عقیده است، گمان می کند که تنا یک نفر در دنیا برای ازواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمه ی دومی داریم که با ازوداج با او، همه چیز به تکامل می رسد.
این افکار غالباً غیر منطقی هستند، چرا که باید به هنگام رو به رو شدن تنها با فردی بخصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام می رسد، روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسین به دقیقه ی اعجاز بر انگیزی که چشم انداز یک ازدواج خوب را نوید می دهد.

2- همسر کامل
 
 «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم.» کسی که این اعتقاد را داشته باشد، شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج، دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.

3- تکامل خود
 
 «تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم.»
این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است، از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروری است، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ی ازدواج دچار اضطراب کند.

4- ارتباط کامل
 
 «ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مژثری خواهیم داشت.» توجه به فاکتورهای پیش بینی کننده ی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است، مانند ارتباط خوب، مهارت های حل مشکل و تشابه و همانندی ارزش ها و عقاید، جستجوی چنین ارتباط و چنین همسری که این مهارت ها و قابلیت ها را داشته باشد، عاقلانه است. با این وجود، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمی توان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر، می توان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی، پیش از ازدواج میسر نیست.

5- تلاش بیشتر
 
 «من با هر کسی که برای ازدواج انتخاب کنم، خوشبخت خواهم شد، به شرط آنکه به قدر کافی تلاش کنم.»
لارسن تأکید می کند که تلاش برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج، دو فرد بالغ و متفکر را می طلبد. از آنجا که هر کسی آن قدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود، بنابراین کمی دقت در انتخاب همسر در ابتدای راه ضروری به نظر می رسد.

6- عشق کافی است
 
 «عاشق کسی شدن، دلیل کافی برای ازدواج است.»
جامعه ی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی برای ازدواج، ارزشمند می شمارند. در واقع، افراد کمی هستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار، در نظر گرفته شود، سایر توانایی های اساسی فرد و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.

7- همزیستی
 
 «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس خوشبختی مان را افزایش خواهیم داد.»
مرور سوابق همزیستی و موفقیت های بعدی در ازدواج، نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی می کنند، در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند، آمادگی بیشتری برای نارضایتی از زندگی و جدایی دارند. کسانی که همزیستی می کنند، مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج و نگرش مثبتی نسبت به طلاق دارند.

8- فرد مکمل و تضاد
 
 «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصی او متضاد با خصوصیات من باشد.»
اگرچه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت، می توانند کامل کننده ی ضعف ها و قوت های یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیش بینی کننده ی موفقیت در ازدواج، نشان می دهند که قوی ترین عامل خوشبختی همانندی در ارزش ها، نگرش و خصوصیات شخصی است.

9- انتخاب باید آسان باشد
 
 «انتخاب یک همسر باید کار ساده ای باشد و این انتخاب حاصل یک شانس یا اتفاق است.» فردی با این طرز تفکر، تصور می کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن، باید در انتظار یک اتفاق بماند. چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه استف بدون آنکه از تفکر محتاطانه یا انجام عملی برای نزدیکتر شدن به هدف ازدواج، کمک گرفته شود.
مواردی که عنوان شدند، فقط تعدادی از نگرش ها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر هستند و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرش های نادرست، درمانگران، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج می توانند به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.
منبع: 7روز زندگی شماره -82

انتخاب همسر با کدام « متر»؟

انتخاب همسر با کدام « متر»؟
از زمان های خیلی دور همواره این سوال بین روان شناسان خانواده مطرح بوده است که آیا شباهت ها باعث به وجود آمدن ازدواج موفق می شود یا تفاوت ها؟ پژوهش های به عمل آمده نشان می دهد که باثبات ترین ازدواج ها آنهایی هستند که زن و شوهر بیشترین شباهتها را با هم داشته اند. استفن وایت معتقد است: « با توجه به بررسی های بالینی، شباهت های اخلاقی و شخصیتی زن و شوهر روی موفقیت ازدواج آنها نقش تعیین کننده ای دارد».
 میزان بی ثباتی و طلاق در زوج های به هم شبیه، کمتر مشاهده می شود.
با توجه به نتایج به دست آمده، نداشتن شباهت با بی ثباتی و طلاق همراه است. بعضی از روان شناسان شباهت های موجود بین زوجین را در حکم سپرده بانکی تلقی نموده و اشاره می کنند اگر میزان سپرده بانکی شما رقم بزرگی باشد و میزان بدهی بانکی شما کم باشد، در این صورت در مقابل بحران های اقتصادی بهتر می توانید مقاومت کنید و به نحو احسن احساس امنیت نمائید. ولی اگر میزان بدهی های شما نسبت به سپرده بانکی کم باشد، به همان نسبت احتمال این که دچار مشکل شوید زیاد خواهد بود.
این تشبیه نشان می دهد که هر قدر تشابه بین زوجین بیشتر باشد، به همان نسبت احتمال این که دچار بحران شوند، زیاد خواهد شد. سوالی که مطرح می شود این است که وجود کدام یک از تشابهات مطلقاً برای ازدواج لازم هستند؟
 
هوش
 
 اگر هوش زن و شوهر به یک اندازه باشد، رابطه زناشویی با گرفتاری کمتری رو به رو می شود. توجه داشته باشید که تحصیلات ملاک نظر نیست، زیرا بعضی از اشخاص بسیار باهوش به هر دلیل ممکن است به کالج و دانشگاه راه پیدا نکنند. منظور این است که زن و شوهر به لحاظ بهره هوشی باید در یک ردیف قرار داشته باشند، باید بتوانند اشیا و امور را به یک شکل ببینند و درباره آنها به یک شکل صحبت کنند. اگر یکی از طرفین ازدواج اغلب گمان می کند که همسرش متوجه منظور او نشده است، شرایط خوشایندی بین آنها برقرار نمی شود. بررسی های به عمل آمده نیز نشان می دهند اگر بهره هوشی زن و شوهر در یک ردیف یا نزدیک به هم باشند، ثبات ازدواج بیشتر می شود.

ارزش ها
 
 لازم است که زن و شوهر درباره بسیاری از ارزش ها وحدت نظر داشته باشند. مثلا مهم است که زن و شوهر درباره معنویات یا زندگی خانوادگی اختلاف نداشته باشند. اگر در این زمینه ها وحدت نظری وجود نداشته باشد، بروز اصطکاک میان آنها حتمی است.

علایق
 
 اگر زن و شوهر در بسیاری از زمینه ها علایق مشترک داشته باشند، زندگی به کام شان شیرین می شود. در این میان هر چه تنوع علایق مشترک بیشتر باشد، بهتر است.

توقع از نظامات خانوادگی
 
 زن و شوهر بایستی درباره وظایف و مسئولیت های یکدیگر در رابطه زناشویی وحدت نظر داشته باشند. طرز فکر افراد در این زمینه کاملاً به دو نوع تقسیم می شود. بعضی از افراد در مورد وظایف و مسئولیت های زن و شوهر به طور سنتی فکر می کنند، بدین معنا که مدیریت داخلی منزل به عهده زن است و مرد نیز به عنوان مدیر بیرونی منزل یا نان آور خانواده تلقی می شود. فردی که در این زمینه به طور سنتی فکر می کند، باید با فردی ازدواج کند که با او هم فکر است، اما اکنون که نقش های زن و مرد دستخوش تغییرات زیادی شده است، عده ای معتقد به تساوی حقوق بین زن و مرد هستند و وظایف و مسئولیت های مشابهی نیز برای آنان قایل می شوند. افرادی که این اعتقاد را دارند، باید با همفکران خود ازدواج کنند. اما تفاوت های مساله ساز کدام ها هستند یا به عبارت دیگر چه تفاوت هایی می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی آسیب برسانند. در پاسخ به این سوال باید گفت اختلافاتی که می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی لطمه بزنند، عبارتند از:

1ـ میزان انرژی:
 
 وقتی یکی از طرفین ازدواج پرانرژی باشد و در مقابل همسر او کم انرژی، این افراد با مشکلات عدیده ای برخورد می کنند. اختلاف در میزان انرژی در زمینه های مختلف خود نمایان می شود که از جمله می توان به معاشرت های اجتماعی، فعالیت های مذهبی و... اشاره کرد. در انجام فعالیت های مربوط به خانه نیز سطح انرژی میان زن و شوهر اغلب مساله ساز می شود، مثلا ممکن است زن بخواهد کارهایی را روزهای تعطیل آخر هفته در منزل انجام دهد و شوهر علاقمند باشد که پای تلویزیون بنشیند یا روزنامه بخواند.

2 ـ عادات شخصی:
 
 وقتی زن و شوهر عادت های شخصی متفاوتی داشته باشند، به تدریج وحدت میان آنها رو به نقصان می رود. از جمله عادت های مساله ساز می توان به این موارد اشره کرد: وقت شناسی، نظم و ترتیب ، وابستگی، احساس مسئولیت و... می توان به عادات شخصی متعددی اشاره کرد که زن و مرد باید قبل از ازدواج به آن توجه داشته باشند. مثلا اگر یکی از آنها سیگاری باشد و دیگری نه، این اختلاف می تواند در رابطه زناشویی آنها دردسرساز شود. اگر یکی از آنها به خوردن غذاهای مقوی علاقمند باشد و دیگری به این که چه می خورد بها ندهد، مشکلاتی در زندگی زناشویی ایجاد می کند.

3 ـ استفاده از پول:
 
 بسیاری از زوج ها در اثر نداشتن توافق بر سر مسائل مالی دچار مشکل می شوند.
یکی به فکر آینده است و می خواهد پولش را پس انداز کند و دیگری به خرج کردن پول و خوش بودن در لحظه علاقمند است. یکی معتقد به ریسک کردن است و دیگری فکر می کند که باید به تدریج و با ضریب اطمینان بالا بر دارایی های خود بیفزاید. یکی می گوید درآمد را باید خرج فرزندان کرد و دیگری می خواهد پول را نگه دارد. اختلافاتی از این قبیل می تواند شیرازه زندگی زناشویی را تحت تاثیر قرار دهد. به همین دلیل لازم است که قبل از ازدواج در این موارد بیشتر موشکافی شود.

4 ـ علایق و مهارت های کلامی
 
 اگر یکی از طرفین ازدواج زیاد حرف بزند و دیگری کم حرف باشد، چه مشکلی پیش می آید؟ اگر زن و مرد علاقمند به گفتگو و دیگری خواهان سکوت باشد، استرس فراوانی ایجاد می شود. اگر کسی هنگام صرف غذا علاقمند به صحبت باشد و همسرش بخواهد هنگام صرف غذا سکوت کند یا اگر یکی از طرفین ازدواج به صحبت تلفنی طولانی علاقمند باشد، زمینه های اختلاف را پایه ریزی کرده اند. اما افرادی که با هم ازدواج کرده اند و در موارد فوق اختلاف دارند، چه ویژگی هایی را باید در خود بپرورانند تا بتوانند به زندگی زناشویی ادامه دهند؟
 در پاسخ به طور خلاصه باید گفت اگر زوجین دارای ویژگی انعطاف پذیری باشند، می توانند به جای این که تحت تاثیر اختلافات قرار گیرند، با تفاوت ها کنار بیایند و برای حل مشکلات راه حل های مناسبی پیدا کنند.
منبع: نشریه راه موفقیت شماره 21.

راهنمای آمادگی و ارزیابی قبل از ازدواج

راهنمای آمادگی و ارزیابی قبل از ازدواج
 پرسشنامه هایی که دختران و پسران قبل از ازدواج، جداگانه باید پاسخ بدهند.
 
 آنچه شما باید درباره شریک زندگی آینده تان بدانید شرح زیر است:
 1- توانایی ها و استعدادهای خاص او چیست؟
 2- وی‍ژگی های خوب شخصیت او کدام است؟
 3- رابطه او با والدین خود چگونه است؟
 4- اهداف زندگی او چیست؟
 5- نیازمندی های خاص او کدام است؟
 6- ترس ها و اضطراب او در چه زمینه هایی است؟
 7- چه چیزهایی او را شاد و خرسند می کند؟
 8- دلایل ناکامی های او چیست؟
 9- او از ازدواج چه انتظاراتی دارد؟
 10- او چه چیزهای خاصی را دوست دارد و از چه چیزهایی خوشش نمی آید؟
 
پرسشنامه ای که پسران قبل از ازدواج باید به آن پاسخ دهند:
 
 1- توانایی ها و استعدادهای خاص او چیست؟
 2- ویژگی های خوب شخصیت او کدام است؟
 3- رابطه او با والدین خود چگونه است؟
 4- اهداف زندگی او چیست؟
 5- نیازمندی های خاص او کدام است؟
 6- ترس ها و اضطراب های او در چه زمینه هایی است؟
 7- چه چیزهایی او را شاد و خرسند می کند؟
 8- دلایل ناکامی های او چیست؟
 9- او از ازدواج چه انتظاراتی دارد؟
 10- او چه چیزهایی خاصی را دوست دارد و از چه چیزهایی خوشش نمی آید؟
 
پرسشنامه ای که توسط زوج ها همزمان باید تکمیل شود:
 
 پرسشنامه زیر باید توسط زوج تکمیل شود و درباره پرسش ها باید هر دو با یکدیگر به بحث بپردازند.
چه عواملی ازدواج را مستحکم می گرداند؟
 از لحاظ عوامل اجتماعی؟ دوستان ما چه کسانی خواهند بود؟ آیا دوستان یکدیگر را دوست خواهیم داشت؟ آیا به یکدیگر اجازه می دهیم که دوستی های نزدیک داشته باشیم اینکه این دوستی ها زندگی مشترک ما را تهدید می کند؟
 از لحاظ عوامل نگرشی؟ چه نگرش هایی را باید نسبت به یکدیگر در خود ایجاد کنیم؟ آیا در این رابطه احترام وجود دارد؟ تحسین، تمجید، صداقت، حق شناسی، تواضع، فروتنی، مهربانی، رضایتمندی، همدلی، اطاعت و فرمانبرداری از چه جایگاهی برخوردار است؟
 از لحاظ عوامل مادی؟ چگونه امکانات مالی و بودجه خود را با یکدیگر تنظیم خواهیم کرد؟ چه کسی درباره چگونگی هزینه کردن منابع مالی خانواده پاسخگو خواهد بود؟
 از لحاظ عوامل فکری؟ آیا برای مطالعه موضوعات مورد علاقه دو طرف یا مسائل مربوط به ازدواج و خانواده وقت می گذارید؟ آیا شما برای ادامه تحصیلات پس از ازدواج برنامه ریزی خواهید کرد؟
 از لحاظ عوامل جسمانی؟ شناخت شما از تغذیه و مواد غذایی چیست؟ آیا رژیم غذایی دارید؟ آیا به یک پزشک مراجعه کردید؟ آیا به راحتی می توانید درباره روابط جنسی خود صحبت کنید؟
 آیا از شغل فعلی خود راضی هستید؟ آیا ممکن است در شغل شما تغییرات بنیادی قابل پیش بینی ایجاد شود؟ آیا طالب شغلی هستید که لازمه آن رفتن به منطقه دیگری از کشور است؟
 از لحاظ عوامل معنوی؟ درک شما از مذهب چیست؟ آیا آداب و رسوم و مناسک مذهبی را انجام می دهید؟ آیا مطالعات مذهبی دارید؟ آیا مایلید کودکانتان را افرادی مذهبی بارآورید.
 نمراتی که زوج در پرسشنامه های قبل از ازدواج کسب می کنند، ضرورتاً آن قدر مهم نیستند بلکه آنچه که اهمیت دارد این است که آن ها از این طریق اطلاعاتی کسب می کنند و مهم ترین نکته درباره این اطلاعات کاری است که با این اطلاعات انجام خواهند داد.
 لازم به یادآوری است که اجرای پرسشنامه ها در دوره آموزشی قبل از ازدواج، به این دلیل اهمیت دارد که در روشن ساختن مباحث دشوار، در مدت زمانی کوتاه، بیشترین کمک را می کند. چنین پرسشنامه هایی در واقع به بحث های دیگری می انجامد و به زوج ها کمک می کند تا با بسیاری از مباحثی که پس از ازدواج رخ خواهد داد، آشنا شوند و در خود آمادگی مواجهه و رویارویی با این مشکلات را فراهم سازند.
 تأثیر پاسخگویی به پرسشنامه ها آن است که پس از اتمام پاسخگویی می توان درباره عوامل کلیدی زیر با زوج ها بحث کرد تا زوج ها به آگاهی و شناخت بیشتری در این زمینه ها دست یابند:
 1- شخصیت خود و دیگری و نقش های جنسیتی هریک از زوج ها، خصوصاً در رابطه با تقسیم کار عادلانه در خانه، وظایف دوگانه شغلی و خانوادگی هر یک از طرفین.
 2- نقش خانواده های یکدیگر
 3- میزان دلبستگی و شیوه های دوست داشتن
 4- مهارت های انطباقی و مهارت های ارتباطی
 5- مهارت های حل مسئله و حل تعارض.
 منبع: نشریه راه کمال، شماره 34.