روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

تفاوت های اجتماعی

تفاوت های اجتماعی
 
 تفاوت اجتماعی در مقابل تفاوت فردی (تفرد) است و منظور از آن هر نوع تفاوتی است که متکی بر تفاوت های درونی فرد نباشد، و ناشی از موقعیت و جایگاه وی در جامعه و اجتماع باشد؛ خواه جایگاه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و یا غیر آن.
 در مبحث تفرد، به قسمی از تفاوت فردی اشاره شد که خارج از حیطه ی مورد توجه جدی روان شناسان شخصیت و یادگیری بود. به نظر می رسد مبحث «تفاوت های اجتماعی» اساساً در مباحث علوم تربیتی معاصر جایی ندارد (چه رسد که در سطح اصلی تربیتی مطرح باشد) و از اختصاصات نظام های تعلیم و تربیت دینی یا به طور خاص از ویژگی های نظام تعلیم و تربیت اسلامی است. بر سیاق اصل تفاوت های فردی، اصل تفاوت های اجتماعی به ما می گوید افراد برحسب موقعیت و جایگاهشان در جامعه و اجتماع، باید برنامه و اهداف تربیتی مخصوص داشته باشند و از آنان انتظارات تربیتی متفاوت داشت. به دلیل شباهت بین این دو اصل، مباحث مشترکی بین آن ها وجود دارد که از تکرارشان در اینجا خودداری و بیشتر به دلایل اسلامی آن پرداخته می شود.
 ای همسران پیامبر، هر کس از شما مبادرت به کار زشتی آشکار کند، عذابش دو چندان خواه بود و این بر خدا همواره آسان است و هر کس از شما خدا و فرستاده اش را فرمان برد و کار شایسته کند، پاداشش را دو چندان می دهیم و برایش روزی نیکو فراهم خواهیم ساخت. ای همسران پیامبر، شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر] نیستید؛ اگر سرِ پروا دارید، پس به ناز سخن مگویید تا آن که در دلش بیماری است، طمع ورزد و گفتاری شایسته گویید (احزاب: 30-32).
 از واژه ی «فاحشة» در آیه ی اول از سه آیه ی فوق، گناه کبیره و یا هر عملی که در نهایت زشتی و شناعت باشد مانند آزار دادن به رسول خدا (ص) قصد شده است. کلمه ی «مبینة» به معنای هویدا کردن است. منظور از «فاحشة مبینة» گناهی است که زشتی اش برای همه روشن باشد. انجام گناه کبیره به شکل علنی و آشکار فرضی است، و صدور چنین عملی به این شکل از همسران آن حضرت بعید به نظر می رسد.
 دو آیه ی اول دلالت دارد بر آنکه جزای عمل بد همسران پیامبر گرامی (ص) دو برابر جزای زنان دیگر، و جزای عمل نیک ایشان نیز دو برابر آنان است. حکم عذاب و اجر مضاعف برای همسران رسول خدا (ص) به دلیل شرافت منزلت و برتری درجه ی ایشان در جامعه در مقایسه با سایر زنان، به علت انتساب به پیامبر خداست.
 آیه ی بعد یعنی یَا نِساءَ النَّبِیِّ لَستُنَّ کأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنَّ اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعَ الَّذِی فِی قَلبِهِ مَرَضٌ، برابری زنان پیامبر (ص) را با سایر زنان، صراحتاً نفی می کند و می فرماید: اگر تقوا به خرج دهید، شما با سایر زنان برابر نیستید. آن گاه از پاره ای از کارها نهی، و به پاره ای از کارها امر می کند. این اوامر و نواهی به دلیل برابر نبودن آنان با زنان دیگر است، که این امر را با حرف «فاء» تفریع، پس از بیان مساوی نبودن آنان با سایر زنان نشان می دهد.
 آیه ی مزبور در ادامه امر می فرماید در سخن خضوع نکنید (مانند سایر زنان آهنگ صدا را فریبنده نسازید)، و در خانه های خود بنشینید، و کرشمه و ناز مکنید ... . با توجه به اینکه این امور بین زنان پیامبر و سایر زنان مشترک است، درمی یابیم که آوردن جمله ی «شما مثل سایر زنان نیستید» برای تأکید است، و می خواهد این تکالیف را به آنان تأکید کند، و گویا می فرماید شما چون مثل دیگران نیستید، واجب است در امتثال این تکالیف بیشتر کوشش و رعایت کنید، و در رعایت دستورها و آموزه های دینی، بیشتر از سایر زنان احتیاط روا دارید.
 همچنین آیات پیشین، گرچه درباره ی همسران پیامبر (ص) سخن می گوید که اگر اطاعت خدا کنند، پاداشی مضاعف دارند، و اگر گناه آشکاری مرتکب شوند، کیفر مضاعف خواهند داشت، از آنجا که ملاک و معیار اصلی، همان داشتن مقام و شخصیت و موقعیت اجتماعی است، این حکم درباره ی افراد دیگر که موقعیتی برتر در جامعه دارند و دیگران به آن ها توجه دارند و از آنان سرمشق می گیرند، نیز صادق است. این گونه افراد، تنها متعلق به خویشتن نیستند، بلکه وجود آن ها دارای دو بعد است: بعدی به خودشان تعلق دارد، و بعدی به جامعه؛ و برنامه ی زندگی آن ها ممکن است جمعی را هدایت یا عده ای را گمراه سازد؛ بنابراین اعمال آن ها دو اثر دارد: اثر فردی و اثر اجتماعی، و از این لحاظ هر یک دارای پاداش یا کیفری مستقل است.
 کسانی که شخصیت دینی و اجتماعی دارند و افکار، گفتار و کردارشان برای دیگران سرمشق است، باید از دیگران تربیت یافته تر و همواره چند گام از آن ها جلوتر باشند، تا بتوانند الگویی مناسب برای دیگران باشند. این امر میسر نیست مگر آنکه آنان را تحت پوشش تربیت خاص با اهداف و برنامه ی تربیتی متعالی تری قرار دهیم. چگونه ممکن است افرادی را با ویژگی ها و شایستگی های برتر دینی، اخلاقی و اجتماعی هدف بگیریم، ولی محیط، برنامه و روش تربیتی آنان با دیگران یکسان باشد. اگر قرآن از همسران پیامبر (ص) رعایت بیشتر دستورهای قرآنی را می طلبد، دلیل آن را به دنبال آیات پیشین چنین می فرماید: وَاذکرنَ مَا یُتلَی فِی بُیُوتِکنَّ مِن آیَاتِ اللهِ وَالحِکمَةِ إِنَّ اللهَ کانَ لَطِیفًا خَبِیراً؛ (احزاب: 34) «از آنچه در خانه های شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده می شود یاد کنید؛ خداوند لطیف و خبیر است».
 آیات قرآن در خانه های آنان نازل شده است و پیش از دیگران از دستورهای خدا اطلاع یافته و آن ها را آموخته اند.
 نتیجه آنکه، در برنامه ریزی و هدف گذاری تربیتی، بین افرادِ دارای شئون و موقعیت اجتماعی و افراد دیگر تفاوت گذاشته می شود و این امر به منزله ی اصل تربیتی لازم الرعایه است، همان گونه که اهل بیت (ع) آن را مورد نظر قرار می دادند و فرزندانشان را که در آینده به مقام های عالی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی می رسیدند، به آن شیوه تربیت می کردند. در روایتی امام صادق (ع) از پدر بزرگوارشان نقل می کند که: امام باقر (ع) فرمود: ما (اهل بیت) فرزندانمان را در پنج سالگی به نماز گزاردن وادار می کنیم، و شما فرزندانتان را در هفت سالگی به نماز وادارید. همچنین ما فرزندانمان را در هفت سالگی ـ تا جایی که طاقت روزه دارند، تا نصف روزه باشد یا بیشتر و یا کمتر ـ به روزه گرفتن وامی داریم ...؛ ولی شما فرزندانتان را در نُه سالگی و به اندازه ی تاب و توانشان به روزه داری وادار کنید، و چون تشنگی بر آنان غلبه کرد، روزه ی خود را افطار کنند». (1)
 در این روایت، امام باقر (ع) به روشنی تفاوت برنامه ی تربیت دینی اهل بیت (ع) در مورد فرزندانشان را با برنامه ی تربیت دینی فرزندان پیروانشان گوشزد می کند. ایشان برای ادای نماز و گرفتن روزه، سن دستور به فرزندان پسر خویش را با سن فرزندان پسر دیگران، دو گونه بیان می کند: سن تعلیم نماز برای فرزندان امام پنج سالگی و برای سایرین هفت سالگی، سن گرفتن روزه برای فرزندان امام هفت سالگی و برای سایرین نه سالگی. امام صادق (ع) در جای دیگر، سیره ی رایج اهل بیت (ع) را مبنی بر تفاوت گذاری تربیت دینی فرزندانشان از سایرین تکرار می فرمایند:
 إِنَّا نَأمُرُ صِبیَانَنَا بِالصِّیَامِ إِذَا کانُوا بَنِی سَبعِ سِنینَ بِمَا أَطَاقُوا مِن صِیَامِ الیَومِ فَإِن کانَ إِلَی نِصفِ النَّهَارِ وَأکثَرَ مِن ذَلِک أَو أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُمُ العَطَشُ وَالغَرَثُ أَفطَرُوا حَتَّی یَتَعَوَّدُوا الصَّومَ وَیُطِیقُوهُ فَمُرُوا صِبیَانَکم إِذَا کانُوا أَبنَاءَ تِسعِ سِنِینَ بِمَا أَطَاقُوا مِن صِیَامٍ فَإِذَا غَلَبَهُمُ العَطَشُ أفطَرُوا. (2)
 نباید به این سو رفت که این تفاوت، فقط در فرزندان معصوم اهل بیت (ع) و یا از خصایص امامت است؛ زیرا احتمال اول را اطلاق «صبیاننا» که همه ی فرزندان پسر اهل بیت (ع)، اعم از امام و غیر امام را شامل می شود، رد می کند، و احتمال دوم را امام زین العابدین (ع) چنین پاسخ می گوید:
 شخصی به امام سجاد عرض کرد: شما اهل بیت (ع) پیامبر، بخشیده شده اید. امام خشمگین شد و فرمود: در مورد ما همان آیاتی جریان دارد که درباره ی زنان پیامبر جاری است؛ اگر ما گناه کنیم، مجازاتمان دو برابر و اگر نیکوکار باشیم پاداشمان دو برابر است. آن گاه حضرت آیات 30 و 31 سوره ی احزاب را (که پیش از این گذشت) تلاوت فرمود. (3)
 امام با خشمگین شدن در برابر این سخن که اهل بیت (ع) از صفت خاص بخشش برخوردارند، واکنش نشان می دهد و می فرماید که خاص بودن ما، مانند همسران رسول خدا (ص) در موقعیت و شأن اجتماعی نهفته است؛ یعنی بی دلیل هیچ خصیصه ای را به ما نسبت ندهید و اگر تفاوتی میان ما و دیگران هست، در مقام و منزلت اجتماعی ماست. پس تفاوت ما در برنامه ی تربیت فرزندانمان، ناشی از تفاوت و برتری شأن و منزلتمان در مقایسه با سایر مردم است.