روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

دلالت های پست مدرنیسم در تربیت دینی

دلالت های پست مدرنیسم در تربیت دینی
 
 مطالعات ادیان، یکی از گستره های رایج پست مدرنیسم است. در مورد نگرش پست مدرنیسم و تأثیرات آن بر اندیشه ی دینی، سه نظریه وجود دارد:
 1. در بعدی افراطی، نظریه ی پست مدرنیسم به منزله ی مرگ خدایان، نابودی دین و ارزش ها تلقی می شود.
 2. نظریه ای که این مکتب را بازگشت به ایمان و الزامات دینی می داند.
 3. در نظریه ی سوم، چنین فلسفه ای بیانگر امکان بازسازی ایده های مذهبی فراموش شده دانسته می شود.
 به بیان دقیق تر، یکی از ویژگی های روشن مدرنیسم این بود که به نام تأمین استقلال انسان و کشف واقعیات و توانایی ها، همچنین در جهت تحقق امیال و آرزوهای انسان، زبان به نقد دین و اصول و مبانی دینی می گشود. در مدرنیسم مفاهیم و مضامین متعالی و مقدس معنایی ندارد؛ در حالی که در پست مدرنیسم، آموزه های دینی کمی مورد توجه است. بنابر نظریه ی غالبی که وجود دارد، پست مدرنیسم در تقابل با مدرنیسم و منتقد آن به شمار می رود. پست مدرنیسم در واقع نوعی واکنش در برابر امانیسم مدرنیسم است. امانیسم، مذهب و ارزش ها را از زندگی انسان طرد می کند و به این طریق است که بازگشت تقدس و معنویت در اندیشه ی پست مدرن نمود پیدا می کند. بعضی از طرفداران نظریه ی پست مدرن در تبیین این نظریه می گویند: استقلال و ثبات انسان بر این بینش مبتنی است که مفهوم «خود»، موضوعی است که از مفهوم خدا نشئت گرفته است و بدون ارتباط با خدا ثباتی نخواهد داشت؛ همان گونه که اگر بی ارتباط با اهداف متعالی باشد، خود را از بین خواهد برد. (1)
 در مجموع، پست مدرنیسم اصطلاحی است که به گونه ای فزاینده بر گرایش های فرهنگی - اجتماعی و فکری معین دلالت دارد. (2) این موضوع که از مسئله های بحث برانگیز امروزی شمرده می شود، در محافل علمی و غیرعلمی بسیار مطرح است.
 صحبت از پست مدرنیسم چنان شایع شده است که در هر حوزه، با چند موضوع یا عنوان روبرو می شویم که هر یک به گونه ای به آن پیوسته است؛ مانند معماری، هنر، موسیقی، فلسفه، علوم اجتماعی، تعلیم و تربیت، سیاست، تاریخ، صنعت، دین، اقتصاد، فرهنگ و حوزه های دیگر دانش بشر. در کشور ما در این زمینه کتاب ها و مقالات، اندک است و بیشتر کارهای انجام گرفته، ترجمه ی آثار مؤلفان غربی است؛ به ویژه به علت تازه بودن موضوع، پژوهش ها و نوشته ها در زمینه ی پست مدرنیسم و ارتباط آن با تعلیم و تربیت ناچیز است. اما در جامعه ی ما که بخش هایی از آن، هنوز به عصر روشنگری یا مدرنیسم نرسیده و مدرنیته را درک و جذب نکرده است، سخن گفتن از پست مدرنیسم و ارتباط آن با تعلیم و تربیت به چه کار می آید؟ پاسخ این است که: اگرچه جریان پست مدرنیسم بیشتر در کشورهای به اصطلاح پیشرفته و توسعه یافته تسری یافت، در شکل های گوناگون در سرتاسر جهان پراکنده شد و عمومیت پیدا کرد؛ بنابراین برای همه ی ما، دست کم فکر کردن درباره ی این جریان تاریخی ضروری است. (3)
 در برخی موارد مشاهده می شود بسیاری از برداشت ها از پست مدرنیسم در جامعه ی ما، نه تنها باعث جهش به فراسوی مدرنیسم نمی شود، بلکه به نفی دستاوردهای آن و عقب ماندگی و واپس گرایی می انجامد. به نظر می رسد پرداختن به این موضوع و چالش های پیوسته به آن، بخشی مهم از نیازهای فکری، اجتماعی و تربیتی کنونی جامعه ی ماست که به منزله ی عضوی از جامعه ی جهانی، با ملل دیگر در تعامل فکری، فرهنگی و سیاسی است.
 با توجه به ویژگی های بحث شده، در دیدگاه پست مدرنیسم واژه های حقیقت کنار گذاشته می شوند؛ در نتیجه برای پویش برای حقیقت، راه برای قرائت های گوناگون، تفاسیر و تعابیر متنوع باز می شود؛ حقیقت، رنگ و گرایش نسبی به خود می گیرد و اتفاق نظر و اجماع، محور توافق قرار می گیرد. در جهان و جامعه ای که دیدگاه پست مدرنیسم به تصویر می کشد، فرهنگ و تنوع میراث فرهنگی از اهمیت زیادی برخوردار است؛ به همین دلیل دین و آموزه های دینی نه به مثابه ی معرفتی وحیانی و الهی، که بخشی از میراث فرهنگی و دستاوردهای بشری تلقی می شود که در پاسخ گویی نیازها و مشکلات جامعه ی بشری، به صورت نسبی از کارایی و توانمندی برخوردار است. (4) به عبارتی در دیدگاه پست مدرنیسم، تربیت دینی نه در طول معارف و دانش ها و دستاوردهای فرهنگی، که در عرض آن تلقی می شود.
 نسبیت گرایی و کثرت گرایی، همان قدر که بر حوزه های گوناگون بشری حاکمیت دارد، در حوزه ی دین نیز خود را نشان می دهد. پست مدرنیسم در جهت خط مشی عام خود، یعنی نفی هرگونه فراروایت، در نهایت به تضعیف ارزش ها و تربیت دینی منجر می شود.
 اولین نکته اینکه تربیت دینی و اخلاقی از نظر کثرت گرایی پست مدرن، از هرگونه مبانی متافیزیک، مبانی ارزش شناختی بینشی مقدم و از لحاظ نظری خالی است. به عبارت دیگر از منظر پست مدرن ها، ملاک های از پیش تعیین شده برای داوری در مورد اینکه چه چیزی خوب و چه چیزی بد است، و در باب بایدها و نبایدها وجود ندارد. ملاک داوری میان خوب و بد بودن امور و رفتارها، در واقع علایق و سلایق متنوع افراد، جوامع و انسان ها و همچنین اوضاع زندگی آن هاست. همچنین موضوع ارزش های اخلاقی و بایدها و نبایدها از منظر کثرت گرایی پست مدرن این است که ارزش های اخلاقی امری نسبی، طبیعی، فردی، سلیقه ای و حتی اتفاقی و موقتی است و اخلاق، امری خاص و محصول گفتمان های ماست؛ یعنی ما هر چه بتوانیم گفتمان بین انسان ها را گسترده تر کنیم، می توانیم به مضامین و معانی جدیدتری از بایدها و نبایدها دست یابیم.
 ویژگی بسیار مهم دیگر اخلاق از منظر کثرت گرایی، نفی الگو در امر تربیت اخلاقی است. از منظر کثرت گرایان، الگوها در بحث تربیت اخلاقی معنا ندارند و رابطه ی معلم و شاگرد مطمح نظر است. (5)
 
نقد تربیت پست مدرن
 
 
الف) محاسن تربیت پست مدرن
 
 پست مدرنیسم از آنجا که پوشش جهت بازشناسی معضلات مدرنیته و حرکتی نقادانه و در نتیجه مطلوب به ویژه در زمینه ی اهمیت کثرت گرایی و اهمیت دادن به دیدگاه ها و ارزش های فرهنگی دیگران است، ستودنی است. به عبارتی، در پست مدرنیسم به همه ی فرهنگ ها و طبقات توجه می شود، و هر کس برای خودش ارزش دارد؛ اندیشه و فرهنگ غالبی نیست و به حاشیه ها توجه فراوان می شود؛ افراد برابر و یکسان هستند؛ بر اعتقاد به آزادی افراد و احترام به فردیت انسان و آزاد کردن وی از هرگونه تقلید، تأکید می شود. همچنین کوشش رهایی بخشی از ستم و بی عدالتی اقتصادی، مخالفت با موضوعات درسی مجزا، تغییرپذیری برنامه های درسی، و رعایت تفاوت ها، از دیگر مزایای این دیدگاه است. (6)
 گفتمان پست مدرنیسم امتیازات بسیاری دارد. به عنوان مثال مربیانی که خواستار تقویت قوه ی انتقادی دانش آموزان در مورد دیدگاه های مسلط و فراگیر هستند، یا می خواهند ظرفیت شکیبایی و یا حتی توانایی استقبال آن ها از دیدگاه های ناسازگار با نظرات شخص خودشان را تقویت کنند، می توانند از این نظریه چون ابزار مخصوص مفید بهره ببرند. پست مدرنیسم تقسیم زندگی به حوزه های گوناگون را نمی پذیرد؛ لذا تصویری که پست مدرن از مدرسه ارائه می دهد، یک اجتماع در نظر می گیرد. در چنین مدرسه ای فقط بر جنبه های عقلانی تأکید نمی شود، بلکه جنبه های زیباشناختی، عاطفی و فعالیت های دسته جمعی مبتنی بر همکاری اجتماعی نیز مورد توجه است.
 در مدارس پست مدرن معلم، آفریننده ی دانش و تسهیل کننده ی جریان یادگیری کلاس یا گروه هاست. به این ترتیب جریان های یادگیری جایگزین محتوای مواد درسی و برنامه ی درسی مدرن می شود. در آموزش و پرورش پست مدرن که یک متن به صورت های مختلف خوانده و یا تفسیر می شود، خوانندگان با نگرش انتقادی به متن، نکات تازه ای درمی یابند که به خود آن ها تعلق دارد. چنین پیامدی موجب پیدا شدن جنبه های مختلف معنا و نتیجه گیری های تازه است. مربیان پست مدرن بر این نظرند که در دوران مدرن، اطلاعات از همه جا از جمله مدرسه در کنترل دولت است؛ اما در وضعیت پست مدرن، دولت ها کمتر شانس پالایش اطلاعات دارند؛ چرا که شبکه ی گسترده ی جهانی توسعه و تعمیم یافته است.
 مربیان پست مدرن از دو فضیلت مهم صداقت و درستکاری یاد می کنند. آزادی انتخاب رابطه ی انسانی، در اندیشه ی پست مدرن ارزشی است. در پست مدرن به تفاوت های فردی توجه می شود؛ و افراد با یکدیگر تفاوت دارند. از نظر لیوتار، مدرسه ی آرمانی مدرسه ای است که در افراد آن ها تفاوت هایی که فردیت آن ها را می سازد شکوفا کند؛ یعنی حضور در جمع دیگران به فرد بودن آن ها لطمه ای نزند. پس اجتماع های کوچک تر، یا روایت های تفاوت را جایگزین جامعه و فراروایت های آن می سازد. (7)
 به طور کلی با وجود محدودیت ها و ضعف هایی که در دیدگاه های تعلیم و تربیت پست مدرن وجود دارد، به نظر می رسد برخی از مسائل مطرح شده توسط پست مدرنیست ها چشم اندازهای مثبتی نیز برای تعلیم و تربیت به ارمغان آورده است. در واقع پست مدرنیسم، از آنجا که کوششی جهت بازشناسی معضلات و بن بست های تعلیم و تربیت مدرن است، حرکتی مورد توجه به شمار می آید. تأکید مربیان پست مدرن بر اهمیت کثرت گرایی، اهمیت دادن به دیدگاه های دیگران، تقویت روحیه ی انتقادی در دانش آموزان، تشویق نوعی آموزش و پرورش گفت و گو محور و مبتنی بر گفتمان، ستودنی است.
 از نکات مثبت دیگر در تعلیم و تربیت پست مدرن که بسیاری از مربیان پست مدرن مطرح کرده اند، می توان به تأکید بر بردباری و تحمل یکدیگر، تفکر انتقادی، خلاقیت و خودآفرینی، تعهد اخلاقی، اهمیت احساسات و همچنین تأکید بر شهود اشاره کرد.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
 
1. علی آقابخشی، و مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص 36.
 2. Marshall, Peters, M, "Postmodernism and Education", In The International Encyclopedia of Education, P.58.
 3. خسرو باقری، «تربیت دینی در برابر چالش قرن بیست و یکم»، مجموعه مقالات تربیت اسلامی، ج 3، ص 78.
 4. بابک شمشیری، تعلیم و تربیت از منظر عشق و عرفان، ص 480.
 5. مهدی سجادی، فرهنگ عمومی و تربیت دینی، ص 136.
 6. سعید بهشتی، «تبیین و نقد پست مدرنیسم در فلسفه ی تعلیم و تربیت معاصر»، مجموعه مقالات علوم تربیتی، ص 94.
 7. محمدرضا آهنچیان، آموزش و پرورش در شرایط پست مدرن، ص 53.