روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

جوان گرایی

جوان گرایی
 
 اسلام دامنه ی سنی آموزش را از مهد تا لحد قرار داده است. در خصوص تربیت نیز اسلام گرچه تا قبل از چهل سالگی را مهم شمرده است، محدودیتی قایل نشده است. با این همه، اسلام به همه ی مراحل رشد و تکامل انسان به یک چشم ننگریسته است؛ برخی دوران را بر برخی مقدم داشته و آن را از نظر تعلیم و تربیت حائز اهمیت ویژه دانسته است. در این میان، دوران جوانی برای تعلیم و تربیت دینی حساب جداگانه ای دارد.
 اساساً جوانی در اسلام، به طور ویژه مورد توجه قرار گرفته است و برای جوان در زمینه های گوناگون، احکام و دستورهای ویژه و مستقیم قرار داده شده است. به عنوان نمونه در باب نیکی به جوانان، پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: اوصیکم بالشّبّان خیرا؛ (2) «من به همه ی شما مسلمانان توصیه می کنم که با جوانان با نیکی و نیکوکاری رفتار کنید (و شخصیت آنان را گرامی و محترم بدارید)».
 به دلیل کثرت عنایت اسلام به جوانان، در روایات برحسب مورد، الفاظ متعددی برای آنان به کار گرفته شده است: «حدث»، «شاب»، «مراهق»، «یتیم»، «غلام»، «فتی»، «صغیر»، «ابن»، «بالغ»، «رشید»، «محتلم» و ... .
 همان گونه که گذشت، یکی از زمینه هایی که جوانی در آن مورد توجه خاص قرار گرفته است، تعلیم و تربیت است. در این دوره درباره ی تعلیم و تربیت سفارش ویژه شده است. امام صادق (ص) در مقام اهمیت آموزش جوانان می فرماید: لَستُ اُحِبُّ أَن أرَی الشَّابَّ مِنکم إِلا غَادِیاً فِی حَالَینِ إِمَّا عَالِماً أو مُتَعَلِّماً ...؛ (3) «دوست ندارم از شما مسلمانان جوانی را ببینم که به غیر از یکی از این دو حالت صبح کند: یا عالم باشد یا جوینده ی علم».
 در روایتی دیگر، همان امام بزرگوار برای تأکید بر فراگیری معارف دینی توسط جوانان می فرماید: لَو اُتِیتُ بِشَابٍّ مِن شَبَابِ الشِّیعَةِ لَا یَتَفَقَّهُ لأدَّبتُهُ؛ (4) «اگر جوانی از جوانان شیعه را به نزد من بیاورند که وظیفه ی خود را در شناخت دین انجام نمی دهد، او را تأدیب خواهم کردم».
 در این روایت دو تعبیر شایسته ی تأمل است: یکی «تأدیب» که در گزاره های دینی کمتر به کار رفته است؛ و دیگری «تفقّه» در دین که نشان دهنده ی لزوم درک عمیق دین (و نه صرفاً علامت ضرورت عمل به مناسک دینی) است.
 «جوانی» در اصطلاح رایج حدود 14 تا 29 سالگی را دربر می گیرد؛ ولی در این مبحث، در مقابل پیری استعمال شده است و دامنه ی وسیع تری از سال های عمر را شامل می شود، و در حقیقت بخشی از بزرگ سالی و به خصوص قسمتی از کودکی را شامل می شود. تعیین دقیق دامنه ی جوانی از نظر اسلام، مستلزم تحقیق لغت شناختی در خصوص واژگان مأخوذ از روایات است، که پیش از این به آن ها اشاره شد.
 به هر روی، جوانان ارزش سرمایه گذاری ویژه برای تربیت دارند؛ آنان به دلیل آنکه ذهنی خالی و نامشوش دارند، سریع فرا می گیرند و نیز آموخته هایشان پایدارتر است. پیامبر گرامی (ص) فرموده است: مَن تَعَلَّمَ فِی شَبَابِهِ کانَ بِمَنزِلَةِ الرَّسمِ فِی الحَجَرِ وَ مَن تَعَلَّمَ وَ هُوَ کبِیرٌ کانَ بِمَنزِلَةِ الکتَابِ عَلَی وَجهِ المَاءِ؛ (5) «آن کس که در جوانی بیاموزد، آموزشش به منزله ی نقش در سنگ است (ثابت و پایدار می ماند) و آن کس که در بزرگ سالی بیاموزد، آموزشش به منزله ی نوشتن روی آب است».
 تربیت پذیری جوانان، استثنایی است. آنان آمادگی فراوان برای تربیت دارند. امام علی (ص) در نامه ی 31 نهج البلاغه به فرزند خود می فرماید: إِنَّمَا قَلبُ الحَدَثِ کالأرضِ الخَالِیَةِ مَا ألقِیَ فِیهَا مِن شَیءٍ قَبِلَتهُ فَبَادَرتُک بِالأَدَبِ قَبلَ أن یَقسُوَ قَلبُک؛ «دل جوان نوخاسته، مانند زمین خالی از گیاه و درخت است؛ هر بذری در آن افشانده شود می پذیرد و در خود می پرورد. من در آغاز جوانی ات به ادب و تربیت تو مبادرت کردم، پیش از آنکه عمرت به درازا بکشد و دلت سخت شود».
 رهبران دینی توجه مربیان و دست اندرکاران تربیت دینی را به این نکته ی مهم جلب کرده اند که در فعالیت خود، جوانان را محور قرار دهند و برای آنان سرمایه گذاری ویژه انجام دهند و نیز سیاست و برنامه ی مخصوص آنان تدارک ببینند. آن بزرگواران این نکته ی اصولی را به شکل های گوناگون به گوش متولیان رسانده اند؛ گاهی مستقیماً به تربیت دینی جوانان سفارش کرده اند، گاهی از تجربه ی خود در این زمینه سخن گفته اند، و گاهی حضور چشمگیر جوانان را در عرصه های ایمانی برشمرده اند.
 در روایتی اسماعیل بن عبدالخالق حکایت کرده است:
 امام صادق (ع) به ابی جعفر احول در حالی که من می شنیدم فرمود: به بصره رفته ای؟ پاسخ داد: آری. فرمود: شتاب مردم را در مورد ولایت و دخول در مذهب شیعه چگونه دیدی؟ در پاسخ گفت: به خدا سوگند که جمعیت شیعه اندک و با آنکه فعالیت هم می کنند ولی آن هم کم است. فرمود: شما بیشتر به جوان ها توجه کنید؛ زیرا جوانان به هر خیر و خوبی شتابان ترند. (6)
 رسول اکرم (ص) در مورد تجربه ی تربیت دینی خود چنین گفته است:
 به شما درباره ی نیکی کردن به جوانان سفارش می کنم؛ زیرا آن ها دلیل رقیق تر و قلبی فضیلت پذیرتر دارند. خداوند مرا به پیامبری برانگیخت، تا مردم را به رحمت الهی بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند؛ ولی پیران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند. سپس این آیه از قرآن را (که درباره ی کهن سالان و قساوت و سخت دلی آنان است) تلاوت کرد: سپس زمانی طولانی بر آن ها گذشت و دچار قساوت و سخت دلی شدند. (7)
 قرآن کریم داستانی مشابه را نیز درباره ی حضرت موسی بن عمران (ع) بیان می کند. زمانی که حضرت موسی (ع) به امر خدا قیام کرد و مردم را به آیین حق دعوت کرد، جز جمعی از ذراری و فرزندان قوم بنی اسرائیل، یعنی نوبالغان و جوانان، کسی از پدران و بزرگ ترها به وی ایمان نیاورد. آنان از ترس فرعون، از ایمان به موسی سر باز زدند. فَمَا آمَنَ لِمُوسَی إِلاَّ ذُرِّیَّةٌ مِّن قَومِهِ عَلَی خَوفٍ مِّن فِرعَونَ وَ مَلَئِهِم أَن یَفتِنَهُم ...؛ (یونس، 83) «سرانجام کسی به موسی ایمان نیاورد، مگر فرزندانی (جوانان) از قوم وی در حالی که (بزرگ ترها) بیم داشتند از آنکه مبادا فرعون و سران آن ها به ایشان آزار رسانند».
 امام علی (ع) درباره ی اصحاب حضرت مهدی (ع) چنین می فرماید:
 یاران حضرت مهدی (عج) همگی جوان اند و پیری در میان ایشان نیست، مگر به اندازه ی سرمه در چشم یا به قدر نمک در توشه ی راه، که کمترین چیز در توشه ی راه نمک است. (8)
 چگونه از کنار دو پیام دینی زیر به سادگی عبور کنیم و هیچ نتیجه ی اصولی تربیتی از آن ها نگیریم: «فَبَادَرتُک بِالأَدَبِ قَبلَ أَن یَقسُوَقَلبُک؛ فرزند عزیزم، من در آغاز جوانی ات به ادب و تربیت تو مبادرت کردم، پیش از آنکه عمرت به درازا بکشد و دلت سخت شود».
 فَطَالَ عَلَیهِمُ الأَمَدُ فَقَسَت قُلُوبُهُم؛ «زمان [عمر] درازی بر آن ها گذشت [بزرگ و پیر شدند] و دل هایشان سخت شد».
 بنابراین، آیا شایسته نیست جوان گرایی را به منزله ی اصلی تربیتی در تعلیم تربیت دینی بپذیریم؟