روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

پایه های روان شناختی تربیت دینی(1)

پایه های روان شناختی تربیت دینی(1)
چکیده
تعلیم و تربیت و روان شناسی، به عنوان برجسته ترین گرایش های رایج در انسان شناسی، هیچ یک از دیگری بی نیاز نیست. تربیت دینی، به عنوان یکی از شاخص ترین قلمروهای تعلیم و تربیت ارزش ها، در اعتبار و روایی خود نه تنها از آموزه های دینی معتبر الهام می گیرد، بلکه وام دار اصول روان شناسی دین و روان شناسی ارزش ها است. تربیت دینی اصیل به شخص کمک می کند با کشف مصداق های روشن گرایش های فطری نظیر میل به کمال، سعادت، عدالت، پرستش، جاودانگی و ... معبود حقیقی را بشناسد و به پرستش او ملتزم شود. تربیت دینی انسان را برمی انگیزاند تا نسبت به وجود، عظمت، لطف و عنایت آفریدگار هستی واقف گردد و به برقراری ارتباط با او همت گمارد. این امر خطیر به برکت و پشتوانه ی گرایش های مزبور میسر می گردد. تربیت دینی به نوبه ی خود در تقویت، شکل دهی و جهت بخشی بینش، انگیزش، احساسات، گرایش ها، غرایز، رفتار و امور فطری سهم بسزایی ایفا می کند. از سوی دیگر، در تربیت دینی، نقش عواملی چون غرایز، انگیزه ها، احساسات و گرایش ها برحسب موارد قابل مطالعه و بررسی است. بدین ترتیب، در فرآیند تربیت دینی، هر یک از مجموع عوامل فوق، در مقام ایفای نقش مؤثر خود، امر تربیت را سامان می دهند.
کلید واژه ها: تربیت دینی، امور فطری، انسان شناسی، احساسات، گرایش ها، غرایز.
مفهوم شناسی تربیت دینی
در بررسی مفهوم تربیت دینی گاه برآنیم که نقش دین، آموزه ها و باورهای دینی را در پرورش انسان مورد توجه و ارزیابی قرار دهیم. در این صورت، تربیت دینی به مثابه ی عاملیت دین در تربیت انسان قابل مطالعه خواهد بود. بدیهی است این گزینه جایگاه ویژه ای نزد مجامع، نهادها و مربیان دینی دارد؛ اما مقصود اصلی نوشتار حاضر را دربرنمی گیرد.
مفهوم دیگری که برای «تربیت دینی» در نظر گرفته می شود، به برآیند تربیت دینی، یعنی دین باوری، دین مداری و شخص دین باور و دین مدار نظر دارد. با این بیان، «تربیت دینی» به مفهوم بررسی نقش دین در تربیت انسان با «تربیت دینی» به مفهوم محصول تربیت، یعنی دین باوری و دین مداری، کاملاً از یکدیگر متمایز می شوند، گرچه در بررسی مبانی روان شناختی تربیت دینی می توان به هر دو برداشت توجه کرد. دین از این جنبه که دارای عناصر، کلیشه ها، راهبردها و راهکارهایی است و می تواند انسان را دگرگون سازد، و انسان دین باور نیز از این جنبه که در اثر تربیت دینی اندیشه، گفتار و رفتارش متحول می گردد، لازم است در کانون توجه تحلیلگران تربیت دینی قرار گیرند؛ از این رو هم تدین و هم انسان دین باور و دین مدار، باید شناسایی و معرفی شوند تا تربیت دینی معنا و مفهوم پیدا کند.
به بیان فوق دین مدار کسی است که پیش از هر چیز، حیثیت کاربردی دین را باور کرده، به کارکردهای مؤثر دین در ساحت های گوناگون زندگی انسان یقین داشته باشد. چنین فردی به اهمیت نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی پی برده است و به قدر وسع خویش کوشیده است در مقام عمل و رفتار به مفاد دین پایبند باشد. بنابراین دین در نظر انسان دین مدار تربیت یافته به تربیت دینی، از ارزش نظری و کاربردی مسلمی برخوردار است، به گونه ای که درمی یابد دین با تمام ساحت های سیاسی، تربیتی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و ... سروکار دارد. این ساحت ها به نوبه ی خود می توانند از دین و آموزه های دینی الهام پذیرند. چنین برداشتی، خاصیت طبیعی دین داری و مایه ی قوام و استحکام دین باوری و دین مداری است. تربیت دینی بر چنین خاصیتی تأکید می ورزد و تحقیق آن را مهم و جدی می شمارد و برای اجرای مضامین آن برنامه ریزی می کند. علاوه بر خاصیت مذکور، میزان علاقه ی پیرو دین به باورها و ارزش های دینی موردنظر خود و بیزاری او از پذیرش دیگر ادیان، از جمله عواملی است که بر اهمیت و نقش تربیت دینی می افزاید. اساساً عاملیت محبت و بیزاری را در دین باوری و دین داری آن قدر مهم و بزرگ شمرده اند که گفته اند مگر می شود ایمان، حقیقتی غیر از حب و بغض داشته باشد؟! (1)
تربیت دینی بدین ترتیب، هم به جهان بینی و مبانی اعتقادی و باورهای انسان نظر دارد و هم به اصول و ارزش های اخلاقی، حقوقی، سیاسی و نظایر آن ها متکی است. به عبارتی، تربیت دینی هم با اندیشه و نظر فرد و هم با اخلاق و عمل او کار دارد. این دو قلمرو، یا مناسب تر، این دو حیثیت هرگز از یکدیگر جدایی نمی پذیرند. بنابراین تصور اینکه تربیت دینی تنها به منظور ایجاد تحول در نگرش ها صورت می پذیرد و کاری با حوزه ی اخلاق و عمل ندارد، تصور بیجایی است. به علاوه، تربیت دینی به روش های برگرفته از دین و احکام و قوانین دینی و یا شیوه های مورد تأیید دین نیز نظر داشته، به گرایش ها، احساسات، عواطف و هیجانات فرد جهت و معنا می بخشد. کوتاه سخن اینکه، انسان متدین نه تنها در ساخت های اعتقادی، بلکه در تمام ساحت های روان شناختی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی ـ به بیانی که گذشت ـ از کارآمدی دین تأثیر پذیرفته است. چنانچه وی در چنین ساحت هایی از تربیت دینی تأثیر نپذیرفته باشد، مفهوم آن این است که یا مانعی بروز کرده و یا از اساس تربیت دینی بی خاصیت بوده است. در هر دو صورت باید در امر تربیت دینی تجدیدنظر شود.
نگرش فوق، پیش درآمدی برای تجزیه و تحلیل مبانی روان شناختی تربیت دینی به شمار می رود؛ بدین معنا که بررسی نقش دین باوری و تأثیرپذیری انسان دین مدار از آن، خواه ناخواه ما را به قلمرو روان شناسی می کشاند. این امر به نوبه ی خود دریچه ای از شاهکار آفرینش را به روی ما می گشاید و ما را مبهوت شگفتی های آفرینش انسان می سازد. وقتی یک نگاه ساده به ظاهر انسان ما را به شگفتی وا می دارد، نگاه به روح و روان انسان از این هم شگفت آورتر است. به تعبیر مولا امیرالمؤمنین (ع): اعجَبُوا لِهذا الإِنسَانِ یَنظُرُ بِشَحمٍ وَیَتَکلَّمُ بِلَحمٍ وَیَسمَعُ بِعَظمٍ وَیَتَنَفَّسُ مِن خَرمٍ؛ (2) «شگفتا از انسان که به کمک مقداری «پی» می بیند و از طریق تکه ای «گوشت» سخن می گوید و با قطعه «استخوانی» می شنود و از طریق «شکافی» تنفس می کند». این شگفتی نسبت به ظاهر انسان است؛ باطن و روان انسان از این هم شگفت انگیزتر است. آفریدگاری که این همه شگفتی را آفریده است، اراده فرموده تا انسان بر اساس آموزه های دینی تمام دارایی ها و توانایی های شگفت انگیز خود را در مسیر نیل به کمالات و سعادت جاویدان به کار گیرد؛ آیا برای تربیت دینی، غرضی جز این منظور می شود؟
کرامت انسان اقتضا دارد وی بتواند به پشتوانه ی ابزار و عناصری شخصی و شخصیتی (نظیر حواس ظاهری و باطنی، امیال، گرایش ها، انفعالات و احساسات) به جایگاه والای خویش در نظام آفرینش بیندیشد و برای نیل به آن جایگاه به کمک اعضای ظاهری (جوارح) و نیروهای درونی (جوانح) (3) خویش تلاش مناسب را به عمل آورد. چنین جایگاهی جز از راه معرفت دینی و التزام به رهنمودهای دینی میسر نیست و این هدف برجسته و مقصود بایسته، تنها با تربیت دینی قابل تحقق است. در اینجا با اشاره به برخی از ابعاد روان شناختی انسان، نقش مهم این ابعاد در تحصیل و کارآمدی تربیت دینی و تحقق اهداف آن مورد بررسی قرار می گیرد. در این میان، با اشاره به عوامل هویت ساز انسانی چون اختیار، اراده، آگاهی، توانایی، امیال فطری، غرایز، عواطف، هیجانات، احساسات و نظایر آن، سهم هر یک در کارآمد کردن تربیت دینی روشن خواهد شد. بررسی ابعاد مزبور ما را در استنباط مبانی روان شناختی تربیت دینی کمک خواهد کرد. از آن گذشته، تربیت دینی می تواند متناسب با رشد طبیعی فرد ـ اعم از رشد زیستی، جسمانی، فیزیولوژیکی و روانی او ـ شکل و سامان پذیرد؛ از این رو قوانین حاکم بر رشد می تواند تربیت دینی را به موازات رشد طبیعی فرد توجیه و تبیین کند. توجه به این سنخ هماهنگی مابین رشد و تربیت نشان می دهد که تا چه اندازه تربیت دینی از قوانین روان شناختی رشد پیروی می کند.
تربیت دینی: روان شناسی دین داری
روان شناسی دین به بررسی امور و فعالیت های دینی و مذهبی با اصول و معیارهای روان شناسی می پردازد و دیدگاه روان شناسان در زمینه ی دین داری و عوامل و زمینه های روان شناختی دین مداری، همچنین سنجش و ارزیابی دین باوری و آثار آن در زندگی فردی و اجتماعی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. دین باوری و دین داری در روان شناسی دین، ـ همانند بسیاری از موضوعات مربوط به روان و رفتار انسان ـ با رویکرد و محک روان شناسانه ارزیابی و ارزشیابی می شود. (4) با این وصف، باید اذعان کرد تاکنون مطالعات و تحقیقات منظم و در خور توجهی در حوزه ی روان شناسی دین و معنویت و ایمان و دین داری، ـ چه در جهان غرب و چه در جهان اسلام ـ صورت نپذیرفته است.
به رغم اصرار اورت دین مارتین (5) مبنی بر اینکه دین انسان را از فضای واقعی اش خارج می سازد و ابزار فرار از واقعیت را در دست او قرار می دهد، (6) انتظار می رود روان شناسی دین در غرب در آینده ای نه چندان دور از جایگاه برجسته برخوردار شود. امروزه مطالعه ی دین و دین داری با رویکرد روان شناسانه به مسئله ی ویژه ای از مسائل روان شناسی تبدیل شده است. برخی از روان شناسان غربی، با تأکید بر اهمیت دین برای همه ی انسان های روی کره ی زمین، آن را در زندگی انسان عاملی برانگیزاننده دانسته اند و همین امر را دلیل کافی برای مطالعات روان شناسانه ی دین برشمرده اند. (7) در هر صورت، پیشینه ی روان شناسی دین در فرهنگ و معارف غربی به اواخر سده ی نوزدهم برمی گردد. از همه مهم تر، طی این دوره ی زمانی نسبتاً طولانی، غرب شاهد بروز و ظهور سه سنت برجسته در قلمرو روان شناسی دین به شرح زیر بوده است:
1. سنت انتقادی ـ اصلاحی ـ توصیفی انگلیس ـ امریکا: گالتون، (8) دانشمند شهیر انگلیسی با تحقیقش در باب کارایی عینی دعا و نیایش و استنلی هال، (9) بنیان گذار روان شناسی دین در امریکا با تحقیقش در مورد روان شناسی عیسی مسیح و مسیحیت، (10) و ویلیام جیمز (11) با ارائه ی کتابش در زمینه ی گوناگونی تجربه ی دینی، پایبندی خود را به این سنت نشان داده اند. (12) سنت مزبور با انتقاد از وضعیت موجود گرایش های دینی، سعی در اصلاح و توصیف وضعیت مطلوب دارد.
2. سنت توصیفی آلمان: ویلهلم وونت، (13) از بنیان گذاران روان شناسی تجربی و از پیش گامان درونی نگری کنترل شده ی تجربی، و رودولف اتو، (14) نویسنده ی کتاب اندیشه ی امر قدسی، از جمله هواداران این سنت به شمار می روند. (15) این سنت بر توصیف، تجزیه و تحلیل و طبقه بندی کیفی گرایش های دینی تأکید می ورزد تا ارزیابی و استنتاج آماری آن ها.
3. سنت آسیب شناختی ـ گزینشی فرانسه: ژان مارتین شارکو (16) و ژان پیاژه (17) را باید از مدافعان این سنت برشمرد. پیاژه در تبیین برداشت خود از دین و روان شناسی دین به دو نگرش متعالی و حضور همه جایی خداوند اشاره دارد. وی نگرش اول را ماورایی و فراتر از درک بشر می داند، اما بر اساس نگرش دوم معتقد است که خدای ارزش ها در درون ما حضور دارد. این سنت از طرفی به آسیب شناسی روانی دین نظر دارد و از جانب دیگر، گزینش برترین الگوی روان شناسی دین را مورد تأکید قرار می دهد. (18)
مروری بر سنت های سه گانه ی فوق نشان می دهد که به رغم تأکید روان شناسی علم گرای عمل گرای غرب بر مطالعه و ثبت پدیده های مشاهده پذیر، درون نگری (19) و تجربه های ذهنی ـ معنوی افراد و اشخاص را هرگز نمی توان از حوزه ی مطالعات روان شناسانه خارج دانست. در موارد فراوانی جریان های علم گرایی، تجربه گرایی، ساختارگرایی و عمل گرایی بر مطالعات و تحقیقات روان شناختی سایه افکنده، با وجود این بررسی تجربه های معنوی نیز ـ به خصوص در دهه های اخیر ـ در غرب از جایگاه ویژه ای برخوردار شده است. (20) بدین ترتیب، امور مزبور شخص اصلی و برجسته ی روان شناسی دین و معنویت به شمار می روند. پژوهش های اخیر گواه روشنی بر این واقعیت است که روان شناسی دین در دوره ی معاصر تجدید حیات یافته، مورد توجه ویژه ی پژوهشگران غربی قرار گرفته است. نشر «مجله ی بین المللی روان شناسی دین» (21) و مجموعه مقالات جلسات سه سالانه ی «روان شناسان دین اروپا» که متصدی ارائه ی پژوهش ها و آرای روان شناسان دین در سطح بین المللی است، از نمونه آثاری به شمار می روند که از دهه ی نود میلادی به این طرف در غرب ظهور یافته اند. (22)
پرداختن به محتوای روان شناسی دین، از بررسی سنت های حاکم و تاریخچه ی آن به مراتب مهم تر است. اصولاً روان شناسی با سه حوزه ی برجسته ی ادراک و معرفت، احساسات و عواطف، و گرایش ها و رفتار انسان سروکار دارد. سه حوزه ی مزبور در تلازم جدی با یکدیگرند؛ به گونه ای که احساسات و عواطف از ادراک و معرفت سر می زند و گرایش ها و رفتار از احساسات و عواطف سرچشمه می گیرد. سرسلسله جنبان همه ی این امور را باید در معرفت انسان جست و جو کرد. بدون معرفت، هیچ حرکتی موفقیت آمیز آغاز نخواهد شد و بدون معرفت، هیچ حرکت موفقی تداوم نخواهد یافت و بدون معرفت هیچ حرکت موفقیت آمیز مستمر، نتیجه ی لازم و مطلوبی به بار نخواهد آورد. (23) از آن گذشته، انگیزه ی انسان نیز تحت الشعاع معرفت او رقم می خورد و اساساً چیزی جدای از معرفت انسان نیست؛ از این رو هر چه معرفت انسان عالی تر و برجسته تر، انگیزه ی او متعالی تر، احساسات او جهت یافته تر و گرایش ها و رفتار او شایسته تر خواهند بود. در روان شناسی دین این حوزه ها هر سه با نگرش دینی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرند. بدین ترتیب، روان شناسی دین و دین داری از سلسله مباحثی است که پشتوانه ی علمی و تحلیلی مباحث و مسائل تربیت دینی به شمار می آیند، به آن ها جهت می بخشند و احکام برگرفته از آن ها را جرح و تعدیل می کنند.
پی‌نوشت‌ها:
* استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
1. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 2، ص 125.
2. نهج البلاغه، حکمت 8.
3. الهی قَوِّ عَلی خِدمَتِک جَوارِحی، وَاشدُد عَلَی العَزیمَةِ جَوانِحی؛ «بارالها! اندام ظاهری مرا بر خدمتگزاری به درگاهت نیرومند فرما و اعضای حسی، ذهنی و درونی مرا بر عزم در راهت مستحکم نما». (شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای کمیل).
4. Cf. Lee A. Kirkpatrich, Attachment, Evolution and the Psychology of Religion, p. 341-342.
5. Everett Dean Martine.
6. Cf. J. Cyril Flower, An Approach to the Psychology of Religion, p. 195.
7. Cf. Bernard Spika et al., The Psychology of Religion: An Empirical Approach, P.1.
8. F.Galton (1822-1921).
9. G. S. Hall (1844-1924).
10. Jesus, the Christ in the Light of Psychology.
11. William James.
12. The Varieties of Religious Experience.
13. W. Wundt (1832-1920).
14. R. Otto.
15. The Idea of the Holy.
رودولف اوتو در این کتاب از امر قدسی به عنوان هسته ی اصلی دین و معنویت یاد کرده است و دین باوری و دین داری را به مثابه ی یک تجربه ی عاطفی بسیار فراتر از تجربه ی عقلانی برشمرده است (برداشت کلی و اجمالی نگارنده از کتاب رودولف اوتو می باشد، نه اینکه به آن استناد جسته باشد).
16. J. M. Charcot (1825-1893).
17. J. Piaject (1896-1980).
18. ر.ک: دیوید ام. وولف، روان شناسی دین، ترجمه ی محمد دهقانی، ص 62-92/ ر.ک: مسعود آذربایجانی و سیدمهدی موسوی اصل، درآمدی بر روان شناسی دین، ص 10-24/ مسعود آذربایجانی، روان شناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز، ص 5-9.
19. introspection.
20. برای تحقیق بیشتر ر.ک: دیوید فونتانا، روان شناسی دین و معنویت، ترجمه ی الف. ساوار، ص 55-60.
21. International Journal for the Psychology of Religion.
22. ر.ک: دیوید ام وولف، روان شناسی دین، ص 93.
23. اشاره به کلام مولی امیرالمؤمنین (ع) خطاب به کمیل که فرمود: یا کمیل ما من حرکة الا وانت محتاج فیها الی معرفة (ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 171).