روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

تربیت دینی: انگیزه ی دینی

تربیت دینی: انگیزه ی دینی

انگیزه، از مهم ترین و در عین حال پیچیده ترین عناصر روان شناختی است که در پیدایش احساسات، گرایش ها، کنش ها و واکنش ها نقش حیاتی ایفا می کند. در تربیت دینی تأکید بر این است که «اصولاً هیچ کار اختیاری بدون یک نیت و انگیزه انجام نمی گیرد و هر کار که از روی اختیار انجام گرفت، یک داعی یا انگیزه ای برای انجام آن کار در نفس فاعل آن وجود دارد که سبب می شود تا فاعل، آن کار خاص را ترک نکند و یا به جای آن، کار دیگری غیر از آن را انجام ندهد». (1) بنابراین هیچ کار اختیاری بدون انگیزه، اصلاً کار به شمار نمی آید. عبارت اِنّمَا الأاعمالُ بِالنّیاتِ وَ لِکلِّ امرِءٍ ما نَوی ... (2) بیانگر این حقیقت است که هیچ رفتاری از رفتارهای انسان فاقد انگیزه و عوامل انگیزشی نیست. از آن گذشته، ارزش رفتار او به انگیزه ای بستگی دارد که وی در سر پرورانده است تا آنجا که گفته اند انگیزه ی انسان دینی و ایمانی، از رفتار او باارزش تر می باشد. (3) بدین ترتیب، حقیقت رفتار انسان به حقیقت انگیزه ی او محک می خورد و حسن و قبح آن از زیبایی و زشتی انگیزه رنگ و رو می پذیرد. در واقع، «... نیت بیانگر یک رابطه ی حقیقی است و نه یک رابطه ی قراردادی که مثلاً گفته شود: اگر چنین کردی، چنان می کنم و اگر نه نمی کنم. این خود نیت است که رابطه ی تکوینی با آن عمل دارد و به آن حیات می دهد. عمل بدون نیت در حقیقت، یک کالبد مرده است که ارتباطی با دل و روح فاعل پیدا نمی کند و نتیجه ای نمی بخشد. رابطه ی اعمالی که در خارج انجام می دهیم با کمال نفس به وسیله ی نیت و انگیزه ای برقرار می شود که از سوی نفس به آن کار تعلق خواهد گرفت. بنابراین اگر در عملی «نیت» نباشد یا نیت صحیحی نباشد، آن عمل موجب کمالی برای نفس نخواهد بود ...». (4)
در تربیت دینی مهم این است که مربی و فراگیر به هدف تربیت بیشتر بیندیشند و چنانچه هدف را متعالی و ارزشمند یافتند، هر دو برای تأمین آن هدف تمام همت و استعداد خود را به کار بندند. توجه و علاقه مندی به هدف، همچنین پی بردن به اهمیت و ارزش تحصیل آن، از جمله عوامل انگیزشی است که به بروز رفتار و جهت دهی آن می انجامد. تربیت دینی بسته به دورنما و چشم اندازی که ارائه می دهد و متناسب با گرایش خاصی که در نهاد شخص پدید می آورد، شخص را برمی انگیزاند تا در مسیر تحقق چشم انداز تربیت دینی به آموزه های دینی توجه کافی مبذول دارد و به لوازم آن آموزه ها پایبند باشد. با این بیان، هر چه عوامل برانگیزاننده قوی تر و راسخ تر باشند، انگیزه ی فراگیر در التزام به مفاد تربیت دینی و تعهد به ارزش های مورد تأکید و سفارش دین عالی تر خواهد بود. این نکته ی مهم روان شناختی به جای خود، تربیت دینی را هموارتر و تحقق آثار و مظاهر آن را آسان تر خواهد ساخت. مهم این است که دین در پالایش و تعالی انگیزه های پیروان خود تا چه اندازه موفق عمل کند. این امر مستلزم بالا بردن سطح آگاهی و معرفت فراگیران نسبت به معارف و آموزه های دینی است.
به بیانی که گذشت، ارزش در تربیت دینی تنها به ارزش فعلی برنمی گردد، بلکه ارزش فاعلی را نیز دربر می گیرد. بنابراین گذشته از خوبی عمل، انگیزه نیز باید خوب و با ارزش باشد تا رابطه ی صحیحی مابین رفتار دینی و انگیزه برقرار شود. از همه مهم تر، انگیزه ی برتر به رفتار ارزش برتر می بخشد و برعکس، انگیزه ی پست حتی رفتار به ظاهر شایسته را به انحطاط و بی ارزشی می کشاند. برای اینکه این مسئله روشن تر شود، بهتر است به فرهنگ تربیتی اسلام بنگریم که رفتاری را با ارزش می داند «که به وسیله ی نیت با خداوند مرتبط شود»؛ (5) یعنی اینکه رابطه با خداوند، ملاک اصلی ارزشمندی رفتار انسان مؤمن به شمار می رود. (6) در هر صورت، یکی از رسالت های خطیر تربیت دینی این است که متربیان را با انگیزه های برتر و شایسته تر آشنا سازد و آنان را برای توجه به آن انگیزه ها تشویق کند و نسبت به حفظ آن ها در هر شرایطی برانگیزاند.

تربیت دینی: ارادی و اختیاری

اراده و اختیار به موازات یکدیگر، از ویژگی های ذاتی و فطری انسان به شمار می روند و ملاک انسانیت و معیار تکلیف و مسئولیت پذیری و میزان ارزش و سنجش رفتارهای انسانی به حساب می آیند. اراده هنگامی شکل می گیرد که کشش ها و جاذبه هایی در نهاد انسان به صورت طبیعی برانگیخته شوند و زمینه ها و شرایط تحقق آن ها فراهم گردد. اراده ی انسان برای خوردن غذا ـ برای مثال ـ هنگامی فعال می شود که میل به غذا در انسان فعال شده، شرایط و زمینه ی لازم برای تحقق این میل فراهم آید. (7) بدیهی است ارضای میل مزبور ممکن است از راه های گوناگونی میسر شود که انسان بسته به اراده ی خویش یکی از این راه ها را برمی گزیند. بدین صورت، اختیار همراه با اراده و پیرو آن، معنا و حقیقت پیدا می کند، به گونه ای که اختیار بدون اراده، جایگاهی در عرصه ی اندیشه و رفتار انسانی ندارد. از آن گذشته، اختیار انسان هنگامی به کمال شایسته ی خود می رسد که وی بتواند نه تحت شرایط ناخواسته، بل با آگاهی لازم و بدون الزام یا اکراه و تنها به اراده ی خویش از میان چندین گزینه ی پیش رو یکی را برگزیند و به آن متعهد شود. بر این اساس هر انسانی، متعهد و مسئول شناخته می شود و متناسب با مسئولیت و تعهدی که دارد، بر ادای وظایفی مکلف می گردد. در مجموع، اراده و اختیار را باید از جمله شرایط اساسی تکلیف پذیری از تربیت دینی برشمرد، به گونه ای که گفته شده است: «... انسان آنگاه مکلف است به انجام یک وظیفه که اجبار و یا اضطراری در کار نباشد؛ اگر اجبار (اکراه) یا اضطرار در کار باشد، تکلیف ساقط می گردد». (8)
اگر همه ی گرایش های تربیتی را مبتنی بر اعمال اراده و اختیار فراگیر بدانیم، این امر در تربیت دینی برجسته تر و حیاتی تر است؛ به گونه ای که قوام تربیت دینی به اراده و اختیار شخص فراگیر بستگی تام دارد. از آن گذشته، چنانچه در پاره ای حوزه های تربیتی نظیر تربیت اخلاقی، سیاسی، هنری و بدنی بتوان اراده و اختیار متربی را نادیده گرفت و نوعی تحمیل را پذیرفت و بر آن آثار تربیتی را مترتب ساخت، در قلمرو تربیت دینی تحمیل نه تکویناً شدنی است و نه تشریعاً پذیرفتنی؛ یعنی اینکه قوام تربیت دینی به اراده و اختیار متربی است. انسان پیش از هر چیز در برابر خویشتن و وظیفه ای که بر دوش دارد، مسئول و متعهد است. (9) او وظیفه دارد به طور ارادی و آگاهانه تربیتی را برگزیند که شایسته ی مقام انسانی اوست. در این میان، تربیت دینی بسته به قلمرو دین موردنظر، می تواند نسبت به دیگر حوزه های تربیتی ـ از جمله تربیت اخلاقی، اجتماعی، حقوقی و سیاسی ـ اشراف داشته باشد و ساحت های مزبور را نیز تحت تأثیر قرار دهد. تربیت دینی این امکان را به فراگیر می دهد که وی با اراده و تدبیر خویش راهی را اختیار کند که هر چه بهتر و کامل تر نقش و اثر تربیت دینی را در وجود و رفتار و خلق و خوی خویش ظاهر سازد. اصولاً تربیت دینی با توجه به ویژگی های ماهوی و ساختاری و کاربردی خود بدون اعمال اراده و اختیار یا حاصل نمی شود و یا رویدادی فراتر از تأثیر و تأثر وضعی و کنش و واکنش طبیعی نخواهد بود. تربیت دینی در وضعیت اخیر، اندیشه و رفتاری انعکاسی خواهد بود که نتیجه ی شرطی سازی و ایجاد عادت های رفتاری است. در این صورت مفاد تربیت دینی به طور شایسته تحقق نخواهد یافت و اثر مطلوبی بر جای نخواهد گذاشت.
اراده، در واقع بیانگر اشتیاق زائدالوصفی است که انسان نسبت به انجام دادن یک عمل یا نتیجه ی خوشایند آن ابراز می دارد. بدین بیان، ممکن است یک عمل به خودی خود برای شخص خوشایند و اشتیاق آور نباشد؛ اما از آنجا که نتیجه ی رضایت بخش و امیدوارکننده ای برای وی دربر دارد، سبب جلب توجه و اشتیاق او به انجام دادن آن عمل شده است.
به وصفی که گذشت، تربیت دینی در خاصیت و تأثیرگذاری خود، وام دار اشتیاقی است که شخص مربی و متربی هر دو نسبت به فراگیری و به کارگیری آموزه ها و تربیت های دینی ابراز می دارند. چنین اشتیاقی چنانچه با ادراک لازم و بصیرت کافی همراه باشد، مربی و متربی را برمی انگیزاند تا در مسیر تحقق اهداف آموزشی و تربیتی دین، دین باوری و دین مداری به طور شایسته گام بردارند و تا رسیدن به نتیجه ی نسبتاً کامل درنگ نورزند. با این بیان اراده، از عوامل انگیزشی مؤثر در تربیت دینی به شمار می رود که کاملاً شخصی است و جنبه ی روان شناختی آن قوی، برجسته و پایدار است.
انسان چون در انتخاب دین و شریعت به عنوان راه و رسم زندگی مختار آفریده شده است، پس خود اراده می کند از میان راه های گوناگون کدام را برگزیند. مختار بودن انسان، از جمله موضوعات مهمی است که در مواردی نظیر اصول الفقه، فقه، کلام، روان شناسی، انسان شناسی، تعلیم و تربیت و معارف قرآن مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد. از زاویه ی نگاه معارف قرآنی و پیرو آن در پرتو علومی که به نوعی از این معارف تأثیر می پذیرند، انسان مختار آفریده شده است نه اینکه اختیار برای انسان اکتسابی باشد. اختیار همچون اراده وصف فطری فرد فرد انسانی است و بدین ترتیب مختار بودن، لازمه ی انسانیت انسان و ملاک کرامت تکوینی اوست. انتخاب راه و رسم زندگی به اختیار انسان واگذار شده است تا افراد خود برحسب خواست و انگیزه و نیازشان در هر زمینه یک گزینه از میان چندین گزینه را برگزینند. در واقع «اختیار بدین معناست که فاعل با خواست خود و بدون اجبار و تحمیل نیروی دیگری، کاری را انجام دهد». (10) هر کس تربیت دینی را پذیرفت، البته به لوازم آن پایبند خواهد ماند و خود را برای انجام دادن رهنمودهای دینی موظف خواهد دانست. عشق به دینداری و آگاهی لازم از آثار سازنده ی آن، عامل برانگیزاننده ای برای اختیار و پذیرش تربیت دینی به شمار می رود.

پی‌نوشت‌ها:

* استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
1. محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن 1، ص 106-107.
2. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 70، ص 212/ حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج 1، ص 90.
3. عَن ابی عَبدالله (ع) قال: قالَ رسُول الله (ص): نِیَّةُ المؤمِنَ خَیرٌ مِن عَمَلِهِ وَ نِیَّة الکافِرِ شَرٌّ مِن عَمَلِهِ وَ کلُ عامِلٍ یَعمَلُ عَلیِ نیّتةِ. محمدبن یعقوب الکلینی، الکافی، ج 2، ص 84.
4. محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن 1، ج1، ص 112-113.
5. همان، ص 116.
6. ر.ک: همان، ص 105-119.
7. محمدتقی مصباح یزدی، به سوی خودسازی، ص 399.
8. مرتضی مطهری، مجموعه آثار (انسان در قرآن)، ج 2، ص 296-297.
9. روی عن النبی (ص) کلّکم راعٍ وَ کلّکمُ مَسئؤلٍ عَن رَعیتِه. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 72، ص 38.
10. محمدتقی مصباح، فلسفه ی اخلاق، ص 136.