روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

پولدارها دلسوزترند یا فقرا؟

پولدارها دلسوزترند یا فقرا؟
زندگی برای طبقات فرودست جامعه، دشوار و پر رنج است و شاید به همین دلیل است که برخی بر این اعتقادند که افراد فقیر و کم درآمد جامعه، بیشتر در پی منافع خود هستند و توجه کمی به رفاه دیگران دارند. طرفداران این ایده معتقدند که ثروتمندان و افراد متعلق به طبقات بالا و مرفه جامعه، با فقرا و بیچارگان، همدردی بیشتری ابراز می کنند.
با این حال، تحقیقات و بررسی های اخیر دانشمندان نشان داده که چنین ایده ای تا حد زیادی نادرست است و واقعیت امر، عکس این نظر را اثبات می کند. مطالعه دکتر "پاول پیف" (1) و همکارانش در دانشگاه برکلی (2) که چندی پیش در نشریه شخصیت و روانشناسی اجتماعی (3) به چاپ رسیده نشان می دهد که این فقرا هستند که تمایل بیشتری برای بخشش و کمک به بیچارگان و نیازمندان دارند. دکتر پیف در یکی از تحقیقاتش در این زمینه از 115 نفر داوطلب استفاده کرد و برای این که اهداف اصلی این تحقیقات را از آنها پنهان دارد، از آنها خواست تا در یک سری فعالیت های حاشیه ای و انحرافی شرکت کنند. در مرحله بعد به هر کدام از داوطلبان گفته شد که یک فرد نیازمند به عنوان شریک آنها در اتاقی دیگر حضور دارد و به کمک آنها نیاز دارد. در همین مرحله، به داوطلبان ده کارت اعتباری داده شد و از آنها خواسته شد که تصمیم بگیرند چه تعداد از این کارت ها را برای خود بردارند و چه تعداد را به شریک خود خواهند بخشید.
یک هفته پیش از آغاز این آزمایش از همه شرکت کنندگان خواسته شد تا در مورد پیشینه قومی، جنسیت، سن، میزان پایبندی به اعتقادات مذهبی و وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی خود اطلاع رسانی کنند. علاوه بر این، از داوطلبان خواسته شد تا نردبانی با ده پله بکشند که هر کدام از پله ها، نماینده یک طبقه از جامعه با در اختیار داشتن سطح خاصی از تحصیلات و درآمد و وضعیت شغلی است و پس از آن، طبقه ای که خود به آن تعلق دارند را با علامت X مشخص کنند.
پس از انجام این آزمایش مشخص شد که میانگین تعداد کارت اعتباری که داوطلبان به شرکای خود بخشیدند، 4/1 کارت بود. نکته جالب و کلیدی در این میان این که تمایل به بخشش کارت های اعتباری در داوطلبانی که خود را در سطح پایین تر نردبان طبقاتی ارزیابی کرده بودند، بیشتر و در میان داوطلبان متعلق به رده های بالاتر، کمتر بود! به عنوان نمونه، تمایل به کمک به نیازمندان در میان پایین ترین پله نردبان 44 درصد بیشتر از تمایل افراد قرار گرفته در بالاترین پله نردبان بود.

شاهزاده و گدا

در مرحله دوم همین تحقیق از داوطلبان خواسته شد تا داستان شاهزاده و گدا را با کمک تخیل خود بازنویسی کنند به این صورت که واکنش خود در قبال ثروتمند را به رشته تحریر درآوردند و اعلام کنند که دوست دارند چنین تغییری را در عالم واقعیت تجربه کنند. با جمع آوری نتایج مشخص شد که هیچ کدام از رده های بالا و پایین نردبان طبقاتی تمایلی برای عوض کردن جای خود با طرف مقابل نشان ندادند. این واکنش در مورد عدم تمایل ثروتمندان برای فقیر شدن، طبیعی و قابل پیش بینی بود اما امتناع افراد کم درآمد و متعلق به رده های پایین نردبان از ثروتمند شدن ناگهانی، غیر منتظره و شگفت آور به نظر می رسد.
در بخش دیگری از این پژوهش، دکتر پیف و همکارانش از شرکت کنندگان خواستند تا به طور صادقانه اعلام کنند که حاضرند چند درصد از درآمد خود را به صورت خیرخواهانه به نیازمندان ببخشند که پس از جمع آوری نتایج، باز هم مشخص شد افراد متعلق به رده های پایین تر، درصد بالاتری از درآمدشان را به فعالیت های خیرخواهانه اختصاص می دادند: شرکت کنندگان غنی تر به طور متوسط حاضر بودند فقط 2/1 درصد از درآمدشان را در راه های خیرخواهانه مصرف کنند حال آن که این رقم در مورد فقیرترها، 5/6 درصد بود!
در مرحله آخر تحقیق، شرایط واقعی تری برای شرکت کنندگان به وجود آمد به این صورت که آنها از طریق ویدیو کنفرانس و به صورت زنده، از مناطق فقیرنشین آمریکا دیدن کردند و این اختیار را داشتند تا هر میزان که مایل هستند، پول برای نیازمندان بفرستند. نتایج جمع آوری شده مرتبط با واکنش افراد متعلق به رده های بالا و پایین نردبان تفاوت چندانی با هم نداشت و اینجا تنها بخشی از تحقیق بود که ثروتمندترها به اندازه فقیرترها به نیازمندان کمک کردند و به مانند آنها تحت تاثیر قرار گرفتند.
این واکنش متفاوت ثروتمندها حکایت از آن داشت که آنها اگر در موقعیت واقعی کمک به فقرا قرار بگیرند، تمایل بیشتری به کارهای خیرخواهانه نشان می دهند، اما اگر از این موقعیت ها دور باشند، کار مثبت چندانی انجام نخواهند داد.

ثروت و نخوت

اگر بخواهیم تفسیر واحدی از تحقیقات صورت گرفته توسط دکتر پیف و همکارانش ارائه دهیم. باید به این استدلال اشاره کنیم که افراد خودخواه دارای پتانسیل بیشتری برای ثروتمند شدن هستند و پس از غنی شدن از ثروت، تمایل کمتری برای کمک به دیگران از خود بروز می دهند. این ویژگی در میان کسانی که ثروت هنگفتی از والدین خود به ارث برده و یا از ابتدا ثروتمند بوده اند، نیز به چشم می خورد. علاوه بر این مشخص شد که افراد فقیر و کمتر ثروتمند، بیشتر و عمیق تر به فکر هم نوعان نیازمند خود هستند و روحیه تعاون و ضعیف نوازی در میان آنها قوی تر است. این طبقات از جامعه تمایل چندانی برای تبدیل شدن به افراد ثروتمند و خودخواه از خود نشان نمی دهند چرا که معتقدند در صورت افزایش ثروت، از تمایل و اراده آنها برای کمک به نیازمندان و فقرا کاسته خواهد شد.

پی نوشت ها :

1- Paul piff
2- Berkeley
3- Gournal of personality and social psycology

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد