روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

روان شناسی

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

خانواده و غولی به نام جنگ نرم

خانواده و غولی به نام جنگ نرم
 خانواده به دلیل اهمیت بسیار زیادی که در جامعه ما دارد، گستره وسیعی را برای بحث و بررسی می طلبد. حال که روزی را در تقویم به نام روز خانواده نامگذاری کرده اند، فرصت را مناسب دیدیم تا پنجره ای به روی بحثی بگشاییم که عامل تهدیدی برای این نهاد مهم به شمار می رود؛ جنگ نرم. واژه جنگ نرم این روزها زیاد به گوشمان می خورد؛ اما ممکن است تعریف و اطلاعات درستی از آن نشود و تأثیر و حساسیتی که نسبت به آن وجود دارد، لمس نشود. در واقع جنگ نرم، جنگ نرم افزاری؛ (شامل هر گونه عملیات جامع روانی و تبلیغات رسانه ای است که جامعه یا گروه هدف را نشانه می گیرد و بدون درگیری نظامی و گشودن آتش، رقیب را به انفعال، عقب نشینی یا شکست وا می دارد! ویژگی مهم و برجسته جنگ نرم، استفاده از تکنولوژی های ارتباطی و ابزار فکری و فرهنگی است و این انتخاب به دلیل ناکارآمدی جنگ سخت در نبردهای فرسایشی در اقصی نقاط جهان باشد! شاید بتوان گفت این روزها دیگر جنگ سرد (به خاطر ادعای احترام به حقوق بشر) برای تسلط بر کشورها به کار نیاید و اینجاست که جنگ نرم خود را نشان می دهد! می توان گفت، جنگ نرم جنگی با دست های نامرئی و پرقدرت است که حتی ممکن است قبل از اینکه متوجه باشی شکست خورده این جنگ به حساب بیایی و پر شده باشی از افکار و اطلاعات و فرهنگ غلطی که به تو تزریق شده است. جنگ نرم می تواند موجب تغییر باورها و ارزش ها شود و جایگزین هایی برای ابزار معنوی زندگی بسازد که چندین سال بعد را به گونه ای غیر از خواست ما رقم بزند. این جنگ عامل سرکوبی دیدگاه ها و حمایت از عقایدی است که از آن تو نیست؛ اما از طریق رسانه ها اشتباهاً به تو القا شده است. حتی می تواند عامل تغییر پوشش، صحبت کردن، علایق و رفتار نیز باشد. در کل جنگ نرم به دنبال تغییر و فروپاشی افکار است. ما قصد نداریم خیلی به بیان تعاریف و ابعاد گوناگون جنگ نرم بپردازیم. در این مورد صحبت بسیار شده است. هدف این مقاله بررسی جنگ نرم درون خانواده ها و تأثیر آن بر زنان و خانواده هاست.
 هدف فارسی وان از بین بردن هویت خانواده ها
 
 حسین بابازاده مقدم، فوق لیسانس علوم سیاسی و مشاور فرهنگی غرفه خانواده در نمایشگاه رسانه های دیجیتال و متخصص مطالعات ایران در رابطه با تاثیر سریال های شبکه فارسی وان می گوید: کیان خانواده بسیار حائز اهمیت است و این خانواده است که افراد در آن هویت پیدا می کنند. مشخصا هدف فارسی وان از بین بردن این هویت است. فارسی وان هویت خانواده ها را قطعه قطعه می کند و به ترویج بحث هایی می پردازد که شاخصه یکی از آنها زندگی های آخر هفته ای است؛ زندگی که پدر و مادر روزهای هفته را در محل کارشان می گذرانند و در پایان هفته سگ و گربه و وسایل تفریح شان را برمی دارند تا به گردش بروند؛ منتها خانم با دوست های خودش به پیکنیک می رود و آقا هم با دست های خود! بعد از تعطیلات هم دوباره روال عادی زندگی شروع می شود. این شیوه زندگی اگر فرهنگ سازی شود، بدترین اتفاقی است که می تواند در ایران بیفتد. مسأله دیگری که در این سریال ها مطرح می شود، همین ارتباطات ناهنجار است؛ بدین معنی که اشکالی ندارد شما هم می توانید دسوتی های نامحدود داشته باشید و شما هم می توانید بیرون از خانه هر طور که دوست دارید نیازهای تان را پاسخ دهید و هیچ قید و بندی وجود ندارد. اینجاست که وقتی خانواده را از بین بردید، تقریباً می توایند مطمئن باشید که در جامعه دیگر هیچ چیز وجود ندارد که نگرانش باشید؛ چرا که دیگر خانواده ای وجود نخواهد داشت که افراد در آن معانی را فرا بگیرند. وی در رابطه با جنگ نرم و رسانه هی دیجیتال و تاثیر آنها بر خانواده ها اظهار داشت: اگر از بعد آسیب شناسانه نگاه کنیم، در جنگ نرم رسانه های دیجیتال بخش فرهنگی و رسانه های فرهنگی ما را دور می زنند و آنها را ناکارآمد می سازند. به طور مثال، تلویزیون فرهنگی را بنیان می گذراد و از طرف دیگر وبلاگ ها این فرصت را نقض می کنند. یعنی در بعد ملی رسانه های دیجیتال به جای اینکه ابزاری برای رشد ما باشند، ابزاری برای تهاجم علی ما می شوند؛ در صورتی که رسانه های دیجیتال باید در خدمت فرهنگ پیشرو ایرانی اسلامی در خدمت گسترش هویت ایرانی اسلامی باشند. وقتی شما از رسانه های دیجیتال برای گسترش هویت استفاده کردید، می توانید آن را از یک تهدید به یک فرصت تبدیل کنید؛ اما مادامی که در مقام دفاع هستید، این رسانه ها تحت عنوان محتوای مستهجن ، محتوای فرقه ای، محتوای غیر اخلاقیو ضد فرهنگی دائم به شما حمله می کنند و کیان خانواده ها را با فحشاهای سازمان دهی شده و باندهای فحشایی که جرایم شان به صورت کاملا هدفمند و گسترده می باشد. خانواده ها را مورد هدف قرار می دهند. آنها مهم ترین، کوچک ترین و جدی ترین رکن جامعه، یعنی خانواده را مرور حمله قرار داده و دیگر شما نمی توانید امیدوار باشید که از این رسانه ها به عنوان ابزار تهاجم بتوان استفاده کرد. بابازاده هم چنین در مورد راه های مقابله با جنگ نرم در خانواده ها گفت: ما اول باید در مورد رسانه های دیجیتال کاملا تحقیق کنیم و جایگاه آن را بشناسیم؛ پس از آن باید ساختاری تعریف کنیم که آن را در حوزه های مختلف هدایت کرده و برای محتوای آن برنامه ریزی کند و پیش برود. مرحله بعد آموزش است؛ یعنی به اقشاری که مخاطب ما هستند، آموزش بدهیم. نکته مهم خانواده ها هستند که مخاطب زیربنایی ما محسوب می شوند؛ یعنی هر کس هر جا باشد، بالاخره عضو یک خانواده است. در حال حاضر خانواده هایی که با رسانه های دیجیتال مشکل دارند و اقشاری که دچار بحران شده اند (از جمله مدارس که معلمان به وضوح با این مسأله برخورد می کنند) به این دلیل است که در این زمینه آموزش لازم داده نشده است. بعد از اینکه آموزش فراگیر و کاربردی داده شد، می توان امیدوار بود که اتفاق خوبی بیفتد و نتیجه مطلوبی حاصل شود.
 @ما می خواهیم بدانیم که جنگ نرم در خانواده چه معنایی دارد؟ @اگر این جنگ اتفاق افتاده و همچنان جریان دارد، خانواده های امروز با گذشته چه تفاوتی کرده اند؟ @میزان نزدیکی و ارتباط صمیمی در خانواده ها از جنگ نرم خدشه دار شده است و رو به از هم گسستگی دارد یا خیر؟ @با رشد رسانه های مختلف و دانش الکترونیکی، ما به رشد دست یافته ایم یا حامل معانی متناقض و گسترده ای شده ایم که احساس عقب ماندگی می زاید؟ @و در کنار همه اینها حفظ ارزش های مان چطور میسر می شود؟
همان طور که می دانید تأثیر خانواده و به خصوص زنان بر جامعه بسیار زیاد است و بدیهی است هر گاه خانواده دچار تزلزل و اختلاف و فروپاشی شود، پیامد آن از بین رفتن جامعه و کشور خواهد بود. حال باید دید آنچه که غالباً به عنوان نظریات و بحث های کارشناسی پیرامون این مسأله مطرح می شود، تا چه میزان کاربردی خواهد بود و کنار هم قرار گرفتن نظر اندیشمندان و پژوهشگران و مدیران پیرامون این قضیه چگونه گزارش ما را تکمیل خواهد کرد.
 آقای شجاعی (استاد دانشگاه و پژوهشگر زنان و خانواده ) لطفاً در مورد تأثیر جنگ نرم بر خانواده و زنان کمی توضیح دهید؟
  تأثیر جنگ نرم روی خانواده، مثل میکروب است روی بدن. همین که الان در کشور ما بیشتر ازدواج ها به نتیجه نمی رسد، از تأثیرات جنگ نرم است؛ در حالی که ما بهترین فرهنگ، بهترین مردم و سنت های بسیار خوبی در خانواده داریم. اگر به سرعت رشد متلاشی شدن خانواده در کشورمان نگاه کنیم، می توانیم به تأثیر جنگ نرم بر این قضیه اذعان و اعتراف کنیم. ما سال هایی را گذراندیم که در کشور ما سرعت رشد طلاق از بالاترین نرخ های جهانی بوده است و اکنون در کشورمان 25 درصد و در برخی مناطق تهران 34 درصد طلاق داریم. 25 درصد به فکر طلاق هستند و 25 درصد طلاق عاطفی وجود دارد که در مجموع تقریباً 75 درصد می شود. به هر حال زندگی برای عشق تشکیل می شود، ولی ما آن نتیجه ای را که مد نظرمان است، نمی گیریم؛ به خصوص در دیدگاه شرعی و دینی ما که امام صادق (ع) می فرمایند: میزان انسانیت یک انسان بستگی به میزان عشقش به همسرش دارد؛ یعنی وقتی می خواهید بدانید یک نفر چقدر انسان است و چقدر پیشرفت کرده و چقدر در انسانیت علو دارد، ببینید چقدر عاشق همسرش است. این یک ملاک بسیار مهم است.
 آیا واقعاً الان ما این را داریم و در خانواده این وضعیت دیده می شود که اگر مثلا دختر و پسر امسال زندگی شان را شروع کردند، ده سال دیگر نیز برای هم تازه باشند؟ این چقدر در کشور ما وجود دارد؟ خیلی کم. این نشان می دهد که ما از فرهنگ دینی و اصلی خود فاصله گرفته ایم و این چیزی نیست جز تاثیر جنگ نرم. جالب است بدانید بیشتر طلاق ها در بین طبقات تحصیلکرده اتفاق می افتد؛ کما اینکه طبق آمار معتبر، بالاترین خودکشی ها و بالاترین بیماری های روحی روانی نیز در این طبقه دیده می شود. چطور ممکن است یک نفر تحصیلکرده باشد، اما این همه شکست بخورد؟ چرا این شکست در خانواده ها و متلاشی شدن خانواده ها در طبقات تحصیلکرده دیده می شود؟ بنابراین، یقیناً مهم ترین قربانی جنگ نرم خانواده است.

تسلط جنگ نرم بر خانواده و زنان چگونه خود را نشان می دهد؟
  وقتی که آمار طلاق مان را بتوانند بالا ببرند، به تبع آن مشکلات دیگر پدیدار می شود؛ مثل تهدید خانواده های محکم به واسطه اینکه آمار زیادی از این افراد در جامعه پخش می شوند و نیاز به ازدواج دارند. سن ازدواج ما الان طبق آمار پارسال، 27 سال و 9 ماه برای دختران و 29 سال و 7 ماه برای پسران بوده است. خود به خود وقتی آمار قربانی در خانواده ها بیشتر می شود، اینها فرصت ازدواج را از دست می دهند. الان ما با آمار بالایی از دختران روبه رو هستیم که فرصت ازدواج ندارند. با اینکه طبق آمار 90 درصد درخواست طلاق ها مربوط به خانم ها می شود، اما طبیعی است که در طلاق و پاشیده شدن خانواده زنان آسیب می بینند؛ به همین خاطر زنان بیشترین قربانیان جنگ نرم به شمار می روند.
 رسانه های دیجیتال، عضوی جدید در خانواده ها
 
 محمد کریمی، مدیر بخش سیاسی خبرگزاری فارس، رسانه های دیجیتال را عضو جدید خانواده ها نامید و بیان کرد: خانواده اولین رکن یک جامعه است؛ بنابراین اگر می خواهید جامعه را در دراز مدت و کوتاه مدت دچار نوسان کنید (کما اینکه داریم به عینه می بینیم)، باید وارد خانواده شوید؛ زیرا خانواده اعضایی دارد که هر کدام ذهنیت ها و تفکراتی دارند؛ تفکر پدر خانواده، مادر خانواده و فرزند خانواده. الان مشکلی که خانواده های ما دارند، تضاد و تعارض تفکر جوان با تفکر تقریباً سنتی و فرهنگی خودمان است. بنابراین برای اینکه کانون خانواده را آن طور که می خواهیم شکل دهیم، باید نفوذ کرده و آن را تغییر دهیم. باید به کانون خانواده وارد شد و یکی از ابزارهای ورود به خانواده، فضای سایبری است. الان داشتن کامپیوتر دیگر کلاس نیست، یک ضرورت است. شاید دهه های پیش اگر خانواده ای رایانه داشت، به نوعی کلاس بود، اما الان یک ابزار و یک ضرورت است که در سطوح مختلف خانواده ها به عنوان یک عضو خودش را معرفی کرده و حتی در قالب بازی ها کنار کودک سه ساله ما قرار گرفته است. در حال حاضر نوع استفاده از رایانه در خانواده ها تعریف شده است. بنابراین دشمن می خواهد از طریق این ابزار پیام خود را منتقل کند. ما در جنگ روانی اول می گوییم مخاطبت را بشناس، بعد زمان حمله را تعیین کن و سپس پیام و محتوایی را که می خواهی حمله کنی، مشخص کن. خوب مخاطب ما خانواده های ایرانی هستند که ذهنیت های پرسشگر و جستجوگر و عطش زیادی برای دانستن دارند. البته کم کاری ها و موازی کاری ها و رفتارهایی که به نظر من باید بهتر از این می بود، باعث سوء استفاده شده است. زمان حمله هم که الان است. محتوای حمله و پیام چیست؟ در قالب وبلاگ فضای عاشقانه، در قالب سایت؛ سایت هایی که تا حدودی با فرهنگ و باورهای دینی و ملی ما تعارض دارد. خانواده های ما عریانی را نمی پذیرد، اما تا حدودی این فرهنگ وارد شده و به نوعی در پوشش خانواده (هم آقا و هم خانم) تغییر ایجاد کرده و اینها نتیجه همان فضای سایبری است. وی در پاسخ به سؤال ما که یک خانواده و مهم تر از همه زن خانواده چطور می تواند در برابر این عضو جدید و سازماندهی شده عمل کند، گفت: باید تمام اعضای خانواده را نسبت به جنسیت این ابزار آگاه کنیم؛ یعنی برای کودکمان توضیح دهیم که اگر داری بازی می کنی، 2500 بیماری تو را تهدید می کند که یکی از آنها خشکی چشم است، یکی پرخاشگری است، یکی تیک اعصاب و تیک رفتاری است و...باید به نوجوان بگویی استفاده از رایانه به صورت مستمر و مداوم باعث می شود از بخشی از ذهنیت و فضاهای ذهنی خود فرار کنی و تن پرور شوی. برای پدر خانواده باید توضیح داد که ممکن است این ابزار به نوعی شما را از خانواده و فرزند و همسر جدا کند. در بخشی از سایت ها و فضای چت به قدری اعتیاد زیاد است که خانم خانواده می گوید داشتم چت می کردم، غذایم سوخت! لذا این ابزار برای هر عضو خانواده باید تعریف شود. من نقش مادر و پدر را در قالب والدین تعریف می کنم. والدین باید سطح شعور و آگاهی شان را نسبت به این ابزاری که هم سودمند است و هم می تواند نیش عمیقی بزند، بالا ببرند. خلاصه خانواده باید در مقابل زهری که این فضا دارد، پادزهر فراهم کنند تا سم آن را تقلیل دهد و این پادزهر چیزی نیست جز بالا بردن سطح شعور و آگاهی و مدیریت صحیح. نه محدود کنند و نه قطع؛ بلکه در فضایی بسیار صادقانه و فضایی بسیار مطلوب پذیرای این ابزار باشند و آن را مدیریت کنند. حال این مدیریت می تواند نوعی زمان بندی باشد، می تواند به حضور و پذیرش اینکه در کنار هم به فضای اینترنت برویم باشد و ...به طور مثال مونا کجا می خواهی بروی؟ می خواهم تحقیق کنم. خب منم کمکت می کنم. حالا چند تا عکس عریان هم ممکن است ببینید. یا محمد کجا می خواهی بروی، من کمکت کنم؟ یعنی به نوعی به اعضای خانواده بقبولانیم که یک شعور جمعی وجود دارد و این شعور جمعی از کودک تا پدر نقش دارد.
 اینترنت نخواستم؛ عطایش را به لقایش بخشیدم
 
 وی در رابطه با تفکری که برای مبارزه با جنگ نرم رسانه ها را از فضای خانه حذف می کند، اظهار داشت: پاک کردن صورت مسأله خیلی آسان است و خیلی سریع و راحت انجام می شود، ولی عواقب آن مهم است. بالاخره شما دولت الکترونیک دارید، بخشی از حساب های شما به صورت الکترونیکی است یا در آگهی های بازرگانی تبلیغ می شود به جای اینکه ساعت ها در سفرهای میان شهری باشید، می توانید با یک کلیک کارتان را انجام دهید؛ بنابراین نمی توانید آن را از زندگی حذف کنید. نگاه حذف و نگاه امنیتی فقط آسیب های خانواده را بیشتر می کند و باعث می شود دختر خانم شما به کافی نت برود که آن وقت با پدیده های دیگری مواجه می شوید که آنها را نمی توانید رفع و کنترل کنید. باعث می شود پسر شما به فضایی مثل گیم نت برود که برایش جذابیت ایجاد می کند و فاصله ایجاد می شود. بنابراین من با حذف به شدت مخالفم. اینترنت دقیقاً یک چاقوی دو لبه است که یک لبه آن فرصت رشد و شکوفایی و شکل دهی روحیه پژوهشگری و ذهنیت تحقیق را فراهم می کند و لبه دیگر تهدید است. متأسفانه ما از نگاه رسانه ای صرفاً آمده ایم روی بخش تهدید ایستاده ایم و خانواده ها را بمباران کرده ایم که اینترنت یعنی ورود تهدید. نه من اینگونه نگاه نمی کنم؛ من معتقدم هر خانواده ای بر اساس شعور ذهنی خود با این فضا سر و کار دارد؛ خانواده دانشگاهی، خانواده فرهنگی، خانواده کارگر و خانواده ای که کمترین سواد را دارد. مثلاً در مدرسه معلم گفته که باید وارد اینترنت شوی و نمرات را از طریق سایت ببینی. راه حل برای این خانواده این است که فضای اینترنت همراه با پروکسی و محدودیت بگیرد؛ یعنی با شرکتی قرارداد ببند که برای تو در واژه هایی محدودیت ایجاد کند تا راه سوء استفاده جوان بسته شود. بنابراین قطع کردن نه تنها جواب نمی دهد، بلکه باعث می شود بچه به بیرون از خانواده پناه ببرد و آنجاست که دیگر نظارت و دلسوزی وجود نخواهد داشت. راهکار دومی که روانشناس ارائه می کند، این است که رایانه در فضای قابل دید و همگانی خانه قرار گیرد، نه در اتاق خواب کودکان یا نوجوان. اعتقاد من بر این است که باید اینترنت را به عنوان یک ابزار کمکی و رسانه ای ضروری بپذیریم و بحث فرصت را تقویت کنیم نه تهدید.
 بالا رفتن اطلاعات ما در هر زمینه، واکسینه شدن در برابر اتفاقات و خطراتی است که ممکن است خود و خانواده مان را تهدید کند. امیدوارم این مقاله به سؤالات شما پاسخ های مناسب را داده باشد.